آشفتگی ذهنی یکی از مخربترین حالتهای ذهن و راهکارهای مقابله با آن
آشفتگی ذهنی یکی از مخربترین حالتهایی هست که میتواند زندگی را دشوار کند و فرد را از کارهای خود دور نگاه میدارد و تکرار این حالت میتواند در بلند مدت ضربه جبران ناپذیری به زندگی هر شخص وارد کند، به طور معمول بسیاری از ما در زندگی روزانه خود دچار نوعی آشفتگی ذهنی و درهم و برهمی در دهنمان میشویم که باید توانیی کنترل و هضم آنها را به شکل صحیح داشته باشیم، اما علل اصلی آشفتگی ذهنی چه چیزهایی هستند و چه کارهای میتواند از آن جلوگیری کنند.
برای فرار از آشفتگی ذهنی کارهایتان را اولیت بندی کنید
از اولین علتهای آشفتگی ذهنی در هر فرد، شلوغی ذهن است، وقتی که فرد در یک هرج و مرج فکری و کاری قرار میگیرد قدرت تحلیل و انتخاب و به دنبال آن قدرت اولویت بندی را از دست میدهد، البته در روزگار کنونی فراوانی مشغلهها و کارها در زندگی شخصی و کاری هر شخصی را به چالش میکشاند، معمولا اشخاصی به موفقیت میرسند که بتوانند از این چالش سربلند پیروز شوند، تمام افراد موفق اولویت بندی قویتری نسبت دیگران دارند، پس سعی کنید اگر در یک تایم مشخص باید چندکار را انجام دهید حتما اولیت خود را مشخص کنید که کدام کار را اول انجام دهید و کدام کارها در اولویتهای بعدی باشد.
برای این کار بهتر است یک برنامه مدون داشته باشید این بدنامه لزوماً نباید روی کاغد باشد حتی میتواند روی ذهنتان برنامه ریزی کنید، کارهای مهم و سختتر را سعی کنید در اوایل تایم انجام دهید تا قدرت و انگیزه کافی را برای ادامه حفظ کنید و به همین ترتیب بقیه کارهایتان را به سرانجام برسانید، اما حالتی که اکثر افراد با آن روبه رو هستند حالتی است که شخص چند کار را باید انجام دهد اما هیچکدام را به پایان نمیرساند، این حالت دلیلی جز آشفتگی دهنی ندارد شخص آنچنان به کارها فکر میکند و توهم فشار را برای خود به وجود میآورد که به هیچ کاری نمیرسد، این اولین و بدترین خسارت آشفتگی ذهنی است.
دومین علت آشفتگی ذهنی
دومین علت آشفتگی ذهنی وجود کارهای نیمه تمام در برنامه هر فرد است، معمولا برخی که دچار نوعی شلختگی در امور شخصی هستند همه کارها را میخواهند با هم انجام دهند ولی هر کاری را تا جایی به پیش میبرند و سعی ندارند که اولویت به پایان رساندن را برای خود تعریف کنند، آنها خیال میکنند به پیش بردن همزمان چند کار میتواند آرامش و خیال راحت را به وجودشان بیاورد اما این تصور کاملا اشتباه است، هرگز نباید این اشتباه را مرتکب شوید، سعی کنید پس از اولویت بندی کارهای نیمه تمام را به پایان برسانید قبل از آنکه یه کار دیگر را از صفر آغاز کنید، حالت استندبای میتوانند یکی از بزرگترین دافعهها برای کارهای روزمره و موجب عقب ماندگی شود، اما در مقابل وقتی شما یک کار را به طور کامل به پایان میرسانید ذهنتان آرام میشود و بهتر میشود به سراغ اولویت بعدی رفت.
اهداف کوتاه، متوسط و بلند مدت داشته باشید
یکی از روشهای متدول در برنامهریزی مشخص کردن اهداف کوتاه، متوسط و بلند مدت است، به طوری که مثلا برای روز یک هدف برای یک ماه یک هدف و برای پایان سال نیز یک هدف معین کنید، با این روش ذهن شما با انجام هر هدف با آسودگی عجیبی روبه رو میشود و انگیزه و رغبتی بیشتر را در انجام اهداف بعدی پیدا میکند، این مورد علاوه بر عادت شما در برنامه ریزی موجب قویتر شدن تصمیمات و تصمیمگیری میشود.
حتما برای شما پیش آمده است که قبل از شروع یک کار چند دقیقه یا حتی چند ساعت به آن فکر میکنید و آشفتگی ذهنی به شما اجازه شروع نمیدهد، این دقیقا همان عدم برنامه ریزی و تصمیم گیری است که ترسی را در وجود شما رخنه میدهد که از تصمیم گیری برای شروع میترسید، معمولا فرد برای فرار از این احوالات بیشتر به حاشیه میرود تا کمتر به کار اصلی فکر کند ولی به حاشیه رفتن و نپرداختن به کار اصلی یعنی همان آشفتگی در ذهن است.
مصمم بودن متضاد آشفتگی ذهنی
وقتی شما برای یک موضوع مصمم هستید یعنی قبل از آن به باوری رسیدهاید که آن موضوع برای من با ارزش است و ارزش صرف کردن وقت و انرژی یا هزینه را دارد، اما اغلب وقتی وارد آن تصمیم میشوند به تصمیم خود شک میکنند که آیاد تصمیم درست بوده یا نه؟ آیا راهم درست بوده یا نه؟ این هم دقیقا یکی از موارد آشفتگی ذهنی است که شما را دچار سردرگمی میکند، این خود از مهمترین و بدترین حالتهای آشفتگیهای ذهنی است که از بن و اساس فرد را متزلزل میکند؛ بهترین راه حل برای این امر آن است که قبل از شروع به هرکاری در مورد آن با دقت فراوان فکر شود و تمام جوانب در نظر گرفته شود، البته وجود دست انداز و مشکلات در هر راهی طبیعی است که آن هم مربوط به پشتکار دارد و ارتباطی به ذهن و آشفتگی آن ندارد.
مسیر را برای خود روشن کنید و از هیجانات کاذب پرهیز کنید، وقتی فرد هیجان زده میشود و تصمیمی میگیرد یا عملی را انجام میدهد، هیجان معمولا واقعیات را از چشم او دور میکند، اما اگر یک مسیر را برای خود روشن کنید و ببینید نفرات قبل از شما چگونه موفق شدند به راحتی میشود هیجانات را کنترل کرد، یکی از بهترین راهمطالعه زندگی افراد موفق در حوزه کاریتان است، مثلا اگر شما برنامه نویس هستید زندگی و آموزشهای برنامه نویسان را مطالعه کنید و تمام چالشها را بررسی کنید که چگونه ممکن در یک بازه زمانی خسته شوید، یا از راهتان پشیمان شوید یا … ؛ پس اگر خود شما در آن موقعیت گیر کردید با یک تجربه قبلی میتواند مدیریت بهینه را داشته باشید و از آشفتگی ذهنی فرار کنید و از حوادث احتمالی به سلامت عبور کنید.
خیلی مقاله جالبی بود. من رشتهم کامپیوتره و واقعا دچار این مشکل شده بودم و خیلی طول کشید تا راه درست رو بفهمم. این مقاله واقعا بدردبخور هست