نشانههای اضطراب در رابطه و نحوه کنار آمدن با آن
هنگامی که برای اولین بار با شخصی جدید آشنا میشوید، آن هیجان و شور اغلب با حسی از اضطراب همراه است و با خود فکر میکنید که آیا او واقعاً من را دوست دارد؟ آیا او هنوز با نامزد سابق خود در ارتباط است؟ حتی اگر به من گفته باشد که رابطه آنها کاملاً تمام شده است؟ باید به شما بگوییم که احساس اضطراب در رابطه کاملاً طبیعی است و امیدواریم در طول زمان با ایجاد اعتماد در رابطه از بین برود. اما اگر هرگز نمیتوانید این احساس را که قرار است اتفاق بدی بیفتد از بین ببرید، در این صورت مهم نیست که همه چیز در رابطتتان چقدر خوب پیش میرود، ممکن است دچار اضطراب رابطه شده باشید.
ارین وایلی، روان درمانگر میگوید: “اضطراب رابطه تقریباً یک احساس دائمی از بی قراری در رابطه شماست. شما به رفتار طرف مقابلتان اعتماد ندارید و نمیتوانید بپذیرید که آنها وفادار باشند.”
اگر شریک زندگیتان دلایل موجهی برای زیر سوال بردن رابطه به شما میدهد، مثلاً برای روزها ناپدید میشود بدون اینکه به شما بگوید کجا میرود یا تا آخر شب با نامز سابق خود حرف میزند و وقتی شما را میبیند تلفن را قطع میکند، شک و تردید شما در مورد رابطه میتواند بسیار موجه باشد و باید از خود بپرسید که آیا رابطه ارزش ادامه دادن دارد یا خیر.
اما اگر رابطه شما مثبت و سالم است و عمیقاً میدانید که اضطراب شما ناشی از رفتارهای شریک زندگیتان نیست، بلکه ناشی از ترسهای خودتان است، در این صورت باید به فکر حل مشکل اضطرابتان باشید تا نه به خودتان و نه به رابطه آسیب بیشتری وارد شود.
چرا من نسبت به کسی که دوستش دارم اضطراب رابطه دارم؟
افرادی که نسبت به چیزهای دیگر زندگی هم اضطراب دارند و انسانهای مضطربی هستند، میتوانند بسیار بیشتر از سایر افراد در معرض اضطراب رابطه باشند.
در بسیاری از موارد، اضطراب در رابطه عاشقانه فعلی شما میتواند به دلیل آسیبهای وارده در رابطه قبلی، با یکی از اعضای خانواده، شریک زندگی یا اضطراب عمیقی که ریشه در کودکی شما دارد، ایجاد شده باشد. این مورد بهویژه برای افرادی که یکی از والدین آنها را ترک کرده است، صادق است.
این اضطراب میتواند پس از گذراندن یک رابطه عاشقانه قبلی که مملو از بیاعتمادی بود، اتفاق بیوفتد که در آن شریک زندگی شما به شما دروغ گفته یا به شما خیانت کرده است.
علائمی که نشان میدهد اضطراب رابطه دارید چیست؟
- شما دائماً شریک زندگی خود را تحت نظر دارید: فرد مضطرب نه تنها باید همیشه بداند که شریک زندگیاش کجاست، بلکه متنها و ایمیلهای او را با وسواس میخواند تا مطمئن شود که با نامزد سابقش ملاقات نمیکند یا پیامهای شوخی یا عشوهآمیز برای همکار خود ارسال نمیکند. بعضی از افراد حتی اصرار دارند که یک برنامه ردیابی را روی تلفن شریک زندگی خود نصب کنند تا بتوانند همیشه موقعیت آنها را ببینند.
- همیشه از خود میپرسید که آیا واقعاً شما را دوست دارد یا میخواهد از هم جدا شوید: شخصی که دچار اضطراب رابطه است ممکن است این سوال برایش پیش بیاید که آیا شریک زندگیاش واقعاً او را دوست دارد یا فقط منتظر بهانهای برای جدایی است.
- شما دعوایی راه میاندازید تا آنها بتوانند عشق خود را ثابت کنند: هنگامی که افراد احساس اضطراب یا عدم اطمینان میکنند، اغلب به دنبال راهی میگردند تا آن اضطراب را به اوج برسانند و بعد به واسطه آن آرام شوند. در یک رابطه، آنها ممکن است این کار را با فریاد زدن و متهم کردن شریک زندگیشان انجام دهند، در ادامه از هم عذر خواهی میکنند، تنشها کم میشود و همه چی به حالت عادی برمیگردد و این چرخه همیشه ادامه دارد.
- شما به هر مکالمهای بیش از حد فکر میکنید: اگر در اضطراب رابطه شدید هستید، هر جملهای که شریک زندگی شما به زبان میآورد ممکن است پیامی پنهان داشته باشد. برای مثال، اگر همسرتان بگوید که دوست دارد زمستان آینده به یک سفر اسکی برود، ممکن است آن را بچرخانید و بگویید: «خب، من در اسکی مهارت ندارم، آیا این بدان معناست که او ترجیح میدهد با کسی قرار بگذارد که ورزشکار است؟”
برای غلبه بر اضطراب رابطه چه کنم؟
اگر اضطراب رابطهتان آنقدر زیاد است که دائماً نگران هستید یا حتی علائم فیزیکی مانند درد معده، تپش قلب یا سردرد دارید، کمک گرفتن بسیار مهم است. در اینجا چند مرحله آورده شده است که میتوانید انجام دهید:
- تحمل پریشانی را یاد بگیرید: معمولا ما وقتی از چیزی ناراحت هستیم، راههایی برای تسکین خود پیدا میکنیم، هر چیزی از تماشای TikTok و خرید آنلاین گرفته تا گوش دادن به موسیقی یا یک پیادهروی ساده. در مورد اضطراب رابطه، ممکن است سعی کنید با چک کردن تلفن همسرتان در هنگام حمام کردن آنها و بررسی هر گونه پیام مشکوک یا دعوا گرفتن با آنها، نگرانیهای خود را کاهش دهید تا آنها به شما اطمینان دهند که شما را دوست دارند. به جای این کارها میتوانید فقط بنشینید و بدون انجام کاری احساسات خود را حس کنید. با فقط یک دقیقه صبر کردن قبل از تسلیم شدن به این وسوسه شروع کنید تا تلفن آنها را چک کنید یا آنها را متهم کنید که میخواهند به شما خیانت کنند، سپس دفعه بعد برای دو دقیقه و سپس پنج دقیقه امتحان کنید. مسئله این است که باید احساسات خود را حس کنید نه از آن فرار کنید. تکنیکهای تمرکز حواس، مانند تنفس عمیق و مدیتیشن، میتوانند به شما کمک کنند تا احساسات ناخوشایند را تحمل کنید.
- به باورهای اصلی خود را توجه کنید: بر اساس روابطی که در گذشته داشتهاید، با یک درمانگر کار کنید تا بفهمید چه چیزی ممکن است زمینهساز اضطراب شما باشد. گاهی اوقات افکاری در بطن مغز ما نشستهاند که مانع پیشرفت ما و باعث اضطراب ما میشوند مانند ” من لایق دوست داشته شدن نیستم” . گاهی اوقات این باورها میتوانند نیروی پشت رفتارهای سمی و خرابکارانه در رابطه باشند. در برخی موارد، فردی که نگران خیانت همسرش است، حتی میتواند ابتدا با خیانت کردن، خود رابطه را خراب کند.
- مواردی را که باعث ایجاد یک رابطه سالم میشود یاد بگیرید: کتابهایی که پایههای روابط سالم را به شما یاد میدهند مطالعه کنید، هم شما و هم همسرتان و سپس در هنگام شام درباره آن بحث کنید. این کار میتواند باعث شود که احساس اضطراب کمتری داشته باشید.
- با شریک زندگی خود صریح صحبت کنید: اگر شریک زندگی شما مایل است به یک درمانگر مراجعه کند، از دوستانی که درمانگر واقعاً به آنها کمک کرده است، راهنمایی بگیرید. با این حال، این روزها به سختی میتوان درمانگران خوبی را پیدا کرد و بیمه زوج درمانی را پوشش نمیدهد. کاری که خودتان میتوانید به تنهایی انجام دهید این است که یاد بگیرید احساسات خود را بدون متهم کردن، با دقت و احترام و نگرانی واقعی با شریک زندگی خود در میان بگذارید.
- به نوع رابطهای که واقعاً می خواهید فکر کنید: همیشه به خود یادآوری کنید که دیدگاه ایده آل شما از یک رابطه عاشقانه و قابل اعتماد چیست. وقتی بتوانید به تضاد بین کاری که انجام میدهید و کاری که میخواهید انجام دهید نگاه کنید و ببینید که چگونه رفتار شما با ارزشهای شما همخوانی ندارد، تصحیح آن راحتتر است.
آیا شما هم دچار اضطراب رابطه شدهاید؟ برای بهبود آن چه کاری انجام دادهاید؟
اضطراب شایع ترین بیماری روانی بشر در طول تاریخ بوده و هست، اضطراب ریشه اصلی افسردگی و خشم و عصبانیته، میتونه تبدیل به وسواس و استرس بشه و نهایتا در مراحل شدیدش فوبیا، بدبختانه مستقیما سیستم عقلی استدلالی رو هم درگیر میکنه، خوشبختانه درمانش بسیار راحته، ولی برای درمانش ریشه اضطراب باید دقیقا مشخص بشه، بیشتر مردم ایران هم متاسفانه درگیرش هستن (بیشتر یعنی 50%+1) و نتیجتا مشکلات بعدش… خواهش میکنم به خودتون نگین من اینجوریم دیگه، یا کیه که نداره (استدلال خیلی از بیماران) این بیماری روانی بظاهر ساده میتونه تمام زندگی شما و اطرافیانتون رو برای همیشه تحت تاثیر منفی قرار بده