آثار منفی هجوم مسافران به شمال کشور و راهکاری ساده برای کاهش این آثار منفی
مسافرتهای تابستانی به شمال کشور بسیار گستردهتر از دیگر مناطق است و همچنین تأثیر منفی بیشتری را هم بر شمال کشور وارد میکند. این روزها با افزایش قیمت ارز و دلار مسافرتهای خارجی بهطورکلی تعطیل شده و این افزایش قیمت و گرانی، مسافرتهای تابستانی را فقط به شمال خلاصه کرده است. اما باید یادآوری کنیم که شمال کشور، وسعت محدودی دارد و آثار منفی هجوم مسافران ، آسیبهایی را برای مردم شمال کشور به همراه خواهد داشت که در ادامه به این آسیبهای خواهیم پرداخت.
زبالههای سرگردان
یکی از بارزترین آثار منفی هجوم مسافران در شمال کشور، ریختن زباله است. به لطف فرهنگ بالا و سیستم آموزشی قوی کشور، مسافران از شیشهی ماشین، تمامی زبالههای خود را به بیرون پرتاب میکنند و اگر در طبیعت به پیکنیک بروند، تمامی پسمانده تفریح یک روز خود را در جنگلهای شمال به یادگار میگذارند. بااینکه قوانینی برای نریختن زباله در خیابان مطرح شده اما این کار همچنان توسط مسافران عزیز تکرار میشود. در چنین شرایطی اگر به راهنمایی فرد بپردازید یا یادآوری کنید که زبالهها جایشان در سطل زباله است، ممکن است با جملات تکراری و حملات گستردهای روبرو شوید. جالب این است که دفاع تمامی مردم از چنین عملی این است که “همه میریزند و ما هم ریختیم”. این دفاع قانعکننده، جنگلهای شمال را به یک زبالهدانی بزرگ تبدیل کرده و از ورودی جنگل، بوی خوش زبالهها، خاطرات شیرین مسافران را برایمان یادآور میشود.
ترافیکهای طولانی
در شمال، ساعتها در ترافیک ماندن موضوعی عجیب و آزاردهنده است که فقط در فصول تابستانی یا تعطیلات شاهد آن هستیم. البته فرهنگ رانندگی کردن نیز مانند فرهنگ سطل زباله بسیار موردتوجه مردم است. نکتهی جالب این است که در ترافیک برخی از رانندگان زرنگ با عبور از بخش خاکی جاده و بریدن راه دیگر رانندگان پیروز میشوند و زودتر از خط پایان عبور میکنند. فحاشیها، تصادفات، بوقهای مکرر و آلودگی هوا نیز از آثار منفی ترافیک است. شاید ترافیک برای مسافران بسیار عادی باشد اما برای بومیان شمال کشور یکی از آثار منفی هجوم مسافران محسوب میشود.
افزایش قیمت اجناس
ازآنجاییکه افزایش قیمت در کشور یک موضوع عادی و رایج است، فروشندگان هم با تشخیص بالای خود در زمانهای خاصی قیمت اجناس را ده برابر میکنند تا سفری خوش را برای مسافران عزیز رقم بزنند. برای مثال میتوان به میوهفروشیهای شمال کشور اشاره کرد که با افزایش مسافر باید منتظر افزایش قیمت میوهها هم باشیم. البته این موضوع هم برای مسافران و هم برای بومیان آن منطقه آزاردهنده خواهد بود.
کاهش درآمدزایی از بخش توریستی و تفریحی
با افزایش قیمت، مسافرتها بسیار ساده شده است و مردم بهجای گرفتن ویلا یا رفتن به هتل، به زدن چادر در پارکها یا حتی جلوی مغازهها و پیادهروها اکتفا میکنند. این موضوع هم درآمدزایی را برای بومیان کاهش میدهد، هم چهرهی شهر را خراب میکند و هم موضوع ریختن زباله پیش میآید. نکتهی دیگر این است که سیستم شهری ایران بهگونهای طراحی نشده که امکاناتی را در اختیار مسافرانی که چادر میزنند قرار دهد درنتیجه مشکلاتی نظیر سرویس بهداشتی، حمام و نبود پریز برق برای مسافران وجود خواهد داشت.
هرجومرج در مکانهای مختلف
یکی دیگر از آثار منفی هجوم مسافران این است که در سیستم شهری شهرهای کوچکی مانند شهرهای شمال، امکانات محدودی برای جمعیت محدود شهرها ارائه شده است که با افزایش جمعیت و هجوم مسافران، در عملکرد بخش های مختلف اختلال ایجاد میشود. برای مثال می توان به پمپبنزینها، بیمارستانها، داروخانه و موارد اینچنینی اشاره کرد. درنتیجه در شرایط هجوم مسافران، وضعیت کمی به هم ریخته میشود و برای خود مسافران هم آزاردهنده خواهد بود.
راهکاری برای کاهش آثار منفی هجوم مسافران
درک میکنیم که در شرایط بد اقتصادی کشور، مردم به مسافرت احتیاج دارند اما شهرهای توریستی و تفریحی زیادی در ایران وجود دارد که میتواند جایگزین شمال شود. هیچ راهکاری برای این مشکل وجود ندارد چون نمیشود جلوی مسافران را گرفت و تنها راهکار، رعایت قوانین و احترام به حقوق یکدیگر است که از مسافران عزیز تقاضا داریم که به هر نقطهای از کشور که سفر میکنند موارد اینچنینی را رعایت نمایند. تمامی موارد ذکرشده فقر اجتماعی و فرهنگی ما مردم است و هیچ ربطی به دولت و سیاست کشور ندارد.
تاوقتی خودمان نخواهیم تغییر کنیم هیچ کس نخواهد توانست ، فرقی هم نم کند ایت الله خمینی ، رضا شاه پهلوی ، کوروش هخامنشی .
الفبای تغییر باید از خودمون شروع کنیم.
همین جمله ی تو نشون میده ما دچار چه گونه ی پیشرفته و فعلا لاینحلی از فقر فرهنگی هستیم. واقعا منتظری دولت و سیاست کشور تغییرت بده؟ واقعا؟ خودت نمی خوای دست به کار شی؟ خودت نمیخوای هیچ، دولتم که میاد فرهنگ سازی کنه میگی دیکتاتوری شده! میگی اینجوری نه اونجوری. میگی کو حق انتخاب، بالاخره چه کسی و باید از کجا شروع کنه؟
طیفی از مردم ایران خوشبختانه نه مطالعه میکنند، نه سینما میرند، نه یاد می گیرند و نه متاسفانه و متاسفانه متاسفانه حاضرن کوتاه بیان. به دزد میگن زرنگ به آدم قانون مدار میگن عقب مانده بی دست و پا!!! بعد هم منتظرن همه چی خوب شه.
برخی از مردم ما مثلا سر جای پارک همدیگرو میکشن حتی، بی انظباط ترین مردن در رانندگی ان، میگن فرهنگ سازی کنن، یکی از راههای فرهنگ سازی، جریمه س(پلیس یکی از دستگاههای مربوطه است. پلیس که نمیتونه بیاد شبکه تلویزیونی راه بندازه). همین ملتو پلیس جریمه می کنه، ناراحت میشن. و همین کامنت دوستمون نشون میده برخی از مردم فعلا از خر شیطون پایین بیا نیستن. متاسفانه مسئولینی هم که از میون خودمون و از میون این دست آدمها انتخاب میشن، مهنس ما، کارگر ما، با همین جنس فکرها کار می کنن. اونم تو شرایطی که تو ایران همه خودشونو عقل کل میدونن و حاضر نیستن یاد بگیرن یا همدیگر رو قبول کنن. میدونم که حقمونه.
“تمامی موارد ذکرشده فقر اجتماعی و فرهنگی ما مردم است و هیچ ربطی به دولت و سیاست کشور ندارد“
این پاراگراف صد البته غلط میباشد
صد در صد, فقر اجتماعی و فرهنگی مردم ما بستگی به دولت و سیاست کشور دارد.