احمد شاملو – به بهانه 21 آذر ماه، سالروز تولد شاعر نامی و تکرار نشدنی تاریخ
احمد شاملو بدون شک یکی از پرافتخارترین و نادرترین شاعران ایرانی به حساب میآید. خیلیها معتقدند شاملو مهمترین و بزرگترین شاعر ما بعد از عصر حافظ است. با آنکه نوشتن از چنین چهره بزرگی بسیار دشوار است، سعی داریم تا در این قسمت به خلاصهای از زندگینامه، آثار و افتخارات این پدیده شگرف و بیهمتای تاریخ ایران بپردازیم. با ما همراه باشید.
احمد شاملو ، ستاره درخشان تاریخ ادبیات ایران
زندگینامه:
احمد شاملو در سال 1304 در 21 آذرماه در تهران متولد شد. پدر او افسر ارتش بود. وی دوره کودکی، نوجوانی و جوانی را در شهرهای مختلف ایران از جمله: رشت، خاش، زاهدان، مشهد، بیرجند، گرگان، ترکمن و… گذراند.
از همان کودکی با سیر و سفر، تحولات، جستوجوها و رفتنها زندگیش رنگ یافت. از همان ادوار الفبای مقاومت و ایستادگی را آموخت. با توجه به زیربنای سیاسی که پشت سر نهاده بود و علاقه وافر او به سیاست، در راهی کشیده شد که عزمی بزرگ میطلبید.
احمد شاملو اولینبار در سن 17 سالگی روانه زندان شد و سختیهای این راه را به جان خرید. او استقامت و پایداری را آموخته بود. برای آنکه بتواند حرف خود را بالاتر از آن دردی که شاهدش بود به تصویر بکشاند، به شعر و روزنامهنگاری پناه برد تا ترجمان هر آنچه که میبیند و میشنود باشد.
در سال 1324 به روزنامهنگاری پرداخت و این خود باعث شد تا بیشتر در جریانات سیاسی قرار بگیرد. چندی نمیگذرد تا دوباره روانه زندان متفقین میشود. پس از آزادی، در رضائیه مشغول به تحصیل میشود. پس از بازگشت دوباره به تهران، در سال 1326 اولین ازدواج او صورت میگیرد.
علاوه بر شعر و روزنامهنگاری، به قصهنویسی و نوشتن فیلمنامه نیز روی میآورد. وی به شیواترین شکل ممکنه، باورها، دردها، دیدهها و شنیدههای خود را در غالب کلمات به ثمر میرساند. زیبایی، شیوایی و سادگی پیچیده اشعار شاملو، تحسین برانگیز بوده و آدمی را متحیر میسازد.
17 سال بعد از اولین ازدواجش با آیدا ملاقات کرده و نهایتا با او ازدواج میکند. در حین سرودن مجموعه اشعار آیدا در آیینه، در ورطه سیاسی قدم مینهد. سردبیری هفتهنامه ادبی پارو عهدهدار گشت که پس از سه مرحله انتشار، با اولتیماتوم وزیر اطلاعات وقت، تعطیل شد.
در سراسر کشور و خارج از آن، از او دعوت به عمل میآمد تا از اثرات شایان او کسب فیض کنند. شب شعرهای مختلف او از شیراز تا آمریکا، طرفداران و حامیان او را مفتون خویش میساخت.
در سال 1351 به تدریس ادبیات زبان فارسی، در دانشگاه صنعتی پرداخت. به واسطه دعوتهای مختلفی که از او به عمل میآمد، سفرهای مختلفی به فیلادلفیا، نیویورک، ارلانگن، وین، استکهلم، سوئد، شیکاگو، میشیگان، هاروارد، کلمبیا و… داشت. یک ترم به عنوان استاد مهمان در دانشگاه برکلی تدریس کرد.
نوعدوستی شاملو، صفت جهانی اوست و این لطافت و عشق را علاوه بر درون شعرهایش، میتوان در منش و هدفی که برگزیده بود، به روشنی دریافت. این بزرگمرد نامی، در تاریخ سوم مرداد ماه سال 1379 بر اثر عارضه دیابت درگذشت و همگان در اندوهی بیپایان فرو برد.
آثار احمد شاملو:
مجموعه اشعار:
- مدایح بی صله
- قصههای کتاب کوچه
- گزینه اشعار
- ترانههای کوچک غربت
- جهان همچون کوچهای بیانتها
- دشنه در دیس ققنوس در باران
- شعر شکفتن در مه
- ملکه سایهها
- هوای تازه
- باغ آیینه
- قصه هفت گلاغون
- افسانههای هفت گنبد و ترانهها
- و…
ترجمهها:
- دن آرام
- گیل گمش
- شهریار کوچولو
- کتاب جمعه
- بگذار سخن بگویم
- دست به دست
- لبخند تلخ
- افسانههای کوچک چینی
- زمان کشیش
- برزخ
- زنگار
- هایکو
- نمایشنامه نصف شب است دیگر
- مرگ کسب و کار من است
- زهرخند
- پابرهنهها
- و…
شعر زیر تقدیم به تمام دوستدار این استاد بزرگ:
«گر بدینسان زیست باید پست
من چه بیشرمم اگر فانوسِ عمرم را به رسوایی نیاویزم
بر بلندِ کاجِ خشکِ کوچهی بنبست.
گر بدینسان زیست باید پاک
من چه ناپاکم اگر ننشانم از ایمانِ خود، چون کوه
یادگاری جاودانه، بر ترازِ بیبقایِ خاک»
وای از این هنرمندایی که در هنر عالی بودن و در سیاست کم فهم و کج فهم و چه خیانتی کردن
واقعا افتخار مبارزه با شاه! رو داشت به امید خوش رقصی در دستگاه دیگه و بعدشم که به سزای عملش رسید تا اخر عمرش…