دروغ اول آوریل – ماجرای تبی فراگیر در دنیا برای شوخی یا فریب
دروغ اول آوریل یا روز دروغ، جایگاه خاصی در فرهنگ غرب دارد. فرصتی برای شوخی یا فریب که حالوهوای محافل خصوصی و دوستانه، شهر یا حتی کشور را تحتتأثیر قرار میدهد.
منشاء دروغ اول آوریل
بعضی از مورخان معتقدند منشاء رسم دروغ اول آوریل از فرانسه است هرچند کسی به یقین نمیتواند راستی این ادعا را اثبات کند؛ ولی ممکن است این رسم از قرن ۱۶ بهجای مانده باشد. زمانی که تغییری در تقویم فرانسه رخ داد و جشن روز اول سال نو از اول آوریل به اول ژانویه تغییر کرد.
در حقیقت روز اول آوریل بهنوعی اعلام فصل بهار در نیمکره شمالی است. در این میان افرادی بودند که هنوز به برپایی جشن از ۲۵ مارس تا روز اول آوریل اصرار داشتند و دیگران را که با این تغییر تقویمی مخالفتی نداشتند، بهچالشی عجیب دچار کرده بودند.
کسانی که باور میکردند جشن سال نو هنوز هم باید روز اول آوریل برگزار شود باید لقب احمق آوریل را نیز تحمل میکردند. آنها در فهرست کسانی قرار گرفتند که استعداد مناسبی برای دست انداختن و شوخی دارند یا حداقل میتوانند موردی الهامبخش در این امور باشند.
ازاینجهت در میان عامه مردم رایج بود، با چسباندن برچسبی بهشکل ماهی که بهطور پنهانی در پشت این افراد وصل میشد با آنها شوخی کنند و این رسم به شیوههای گوناگون تا به امروز پابرجا مانده است.
عدهای نیز قدمت این جشن را به دوران روم باستان میرسانند و آن را خاطرهای از جشنهای آغاز بهار میدانند. نشانه ماهی نیز باعث شده که بعضی آن را نشانه برج حوت (ماهی) بدانند که در روز اول آوریل به برج حمل (بره) تغییر پیدا میکند. همچنین برخی ادعا میکنند ماهی نمادی از جوانی و خامی ماهیان فصل بهار است که بهراحتی صید میشوند.
شوخیهای اول آوریل
شوخیها و برچسبهای دروغ اول آوریل به فراخور کشورها و فرهنگها متفاوت هستند. مثلاً در فرانسه از یک ماهی کاغذی برای قربانی این نوع شوخی بهره میبرند. در اسکاتلند از اصطلاح gowks برای قربانیان این شوخی استفاده میشود که نسبتبه لقب احمق آوریل آبرومندانهتر بهنظر میرسد ولی این کلمه به پرنده کوکو یا شخص احمق اشاره میکند.
همچنین رسم عجیب لگدپرانی نیز چاشنی فرهنگ اسکاتلندی در رسم دروغ اول آوریل است. البته امروزه این رسم بیشتر در قالب برچسبی با عبارت به من لگدبزن دیده میشود که در پشت سوژه بیخبر از همه جا وصل میشد و گویی مجریان شوخی میخواهند لذت این کار را با دیگران تقسیم کنند.
برخی میگویند تاثیر این روز در اذهان چنان قوی است که حتی وحدتنامه لهستان بر ضد ترکها که با لئوپولد در اول آوریل ۱۶۸۳ امضا شد، به تاریخ ۳۱ مارس ثبت شد. ا وجود این علاقه به رسم دروغ اول آوریل انکار نشدنی است تا جاییکه در اسکاتلند دو روز را برای این شوخی در نظر میگیرند ولی در انگلستان و کانادا همان حوالی صبح اول آوریل ماجرا ختم به خیر میشود.
ناشران دروغ اول آوریل
ناشران دروغ اول آوریل همیشه مردم عادی نبودند بلکه راویان خبر و ناشران اخبار نیز متوجه ظرفیت عجیب این روز شدند و بهتدریج در این کار هنرها از خود بهیادگار گذاشتند.
مراسم شستن شیرها
نخستین نشانههای توجه اهل خبر بهمناسبت دروغ روز اول آوریل را میتوان در تاریخچه مطبوعات بریتانیا پیدا کرد. در دوم آوریل سال ۱۶۹۸ روزنامه داوکس گزارش داد که دیروز و در آغاز ماه آوریل چند نفر به برج دیچ که بخشی از مجموعه برج لندن است رفتهاند تا مراسم شستن شیرها را ببینند. درحالیکه چنین مراسمی وجود نداشت.
شوخی شستن شیرها در سالهای بعد نیز تکرار شد و حتی برای قربانیان این شوخی در روز اول آوریل بلیت رسمی نیز فرستاده میشد. دلیل آن هم استقبال عجیبی بود که مردم سادهدل از این نمایش خیالی میکردند. شاید برجستهترین تجمع در سال ۱۷۴۶ رخ داد که به گزارش روزنامه Evening Star انبوه جمعیت مشتاق بعد از فهمیدن حقیقت ماجرا اصلا احساس خوبی نداشتند. بااینوجود شوخی مراسم شستن شیرها تا چند قرن بعد نیز بهخوبی کار میکرد.
این واکنشها مطبوعات و رسانهها را نیز متمایل کرد تا فعالیت منسجمتری برای این روز در برنامههای خود بگنجانند و نتیجه آن نشر اخباری بود که انواع قشرهای جامعه را در سطح وسیعتری تحتتأثیر خود قرار میداد.
درختان ماکارونی
در سال ۱۹۵۷ در برنامه پانوراما بیبیسی خبری از ماجرای درختان ماکارونی در سوئیس پخش شد. درختانی که ثمره آنها به جای میوه ماکارونی بود که باید قبل از خشک شدن در زیر نور آفتاب از درختان برداشت میشدند.
تنها بعد از گذشت چند ساعت بیبیسی با سیل تقاضا از طرف بینندگانی روبهرو شد که مشتاق کاشت درختان ماکارونی بودند و فراموش کرده بودند در روز اول آوریل هستند.
سیدارتا فینچ افسانهای
سال ۱۹۸۶ نشریه ورزشی اسپورتس ایلوستریتد یک داستان ۱۴ صفحهای را به قلم نویسنده شهیر جرج پلیمپتن درباره ظهور پرتاب کننده توپی در بازی بیسبال به نام سیدارتا فینچ (Siddhartha Finch) نوشت.
سیدارتا فینچ قادر بود توپ را با سرعت ۱۶۰ مایل بر ساعت پرتاب کند. او سوابقی مرموز از تمریناتی خاص در تبت داشت و همیشه با خود یک فرنچ هورن را که نوعی ساز بادی است حمل میکرد. همچنین فینچ عادت داشت هنگام پرتاب توب تنها یک لنگه چکمه به پا کند.
وقتی تعداد زیادی از خوانندگان نشریه داستان سیدارتا فینچ افسانهای را باور کردند، ثابت شد که شوخی موفقی طراحی شده است. پلیمپتن نیز تصمیم گرفت کتابی کامل درباره سیدارتا فینچ بنویسد.
راهپیمایی اول آوریل
ر سال ۱۹۸۶ نگاهی دیگری هم به روز اول آوریل در حال ظهور بود. یک راهپیمایی به سمت سکویر پارک واشینگتن همراهبا شادی و شوخی به راه افتاد و شرکتکنندگان با آرایش و پوشیدن لباسهای گوناگون حماقتهای بشری را به سخره گرفتند.
فرصتی مناسب برای هر کسی تا بیفکریها، فساد و خودخواهی سیاسی سال قبل را به نمایش بکشد و این نوید را به تماشاچیان بدهد که دوره این حماقتها به پایان رسیده است. راهپیمایی اول آوریل شیوه جالبی بود که گویی در اثر شوخیهای رسانهها و توجه آنها به دروغ اول آوریل در بین مردم مرسوم شد.
ناقوس آزادی تاکو
سال ۱۹۹۶ رستورانهای زنجیرهای تاکو در یک آگهی تمام صفحه که در چند روزنامه بزرگ منتشر شده بود، اعلام کرد ناقوس آزادی که سمبل انقلاب آمریکا است، خریداری کرده و نام آن را به ناقوس آزادی تاکو تغییر داده است.
ناقوس آزادی تاکو یک شوخی موفق و تاثیرگذار بود که شاید بیش از همه عوامل و هیات رئیسه رستورانها تاکو را شادمان کرد. این حرکت خلاقانه که در اصل نتیجه یک کمپین تبلیغاتی بود در آن زمان ۳۰۰ هزار دلار هزینه برای رستورانهای زنجیرهای تاکو داشت؛ ولی طبق برآوردها معادل ۲۵ میلیون دلار کار تبلیغاتی عمل کرد و باعث فروش ۱ میلیون دلار در دو روز اول آوریل برای رستورانهای تاکو شد.
کدهای پستی قابلحمل
سال ۲۰۰۴ رادیوی عمومی ملی آمریکا در برنامه All Things Considered به تصمیم سرویس پست آمریکا درباره راهاندازی سیستم کدهای پستی قابلحمل پرداخت. با این سرویس شهروندان میتوانستند کدهای پستی خود را بدون توجه به اینکه در کجا زندگی میکنند در سراسر شهر یا حتی کشور استفاده کنند.
از آنجا کدهای پستی بر اساس مکان جغرافیایی تعریف میشوند جابجایی آنها بهویژه توسط افراد هرگز در فکر و اندیشه مقامات پستی خطور نخواهد کرد؛ ولی این سرویس خیالی میتوانست بهنوعی نقض حقوق شهروندی و دسترسی به مکان هر شخص را در هر زمان فراهم کند و باعث شد تأثیر عمیقی روی بعضی از شهروندان بگذارد و صبح متفاوتی را در روز اول آوریل برای آنها رقم زد.
پنگوئنهای پرنده
در سال ۲۰۰۸ بیبیسی به پخش مستندی از سری معجزهها در تکامل (Miracles of Evolution) پرداخت و موجی از حیرت را در بینندگان خود ایجاد کرد. موضوع فیلم مستند پنگوئنهای پرندهای بود که از آبوهوای سرد و خشن قطب جنوب به جنگلهای بارانخیز آمریکای جنوبی پرواز میکردند.
فیلم پنگوئنهای پرنده که با هنر انیمیشن و جلوههای ویژه ساخته شده بود و بهبهانه دروغ اول آوریل پخش میشد؛ لیکن در اصل فرصتی برای ترویج و تبلیغ شبکه استریم iPlayer بیبیسی بود تا بر تعداد بینندگان آن افزوده شود.
عینک گاردین گوگلز
سال ۲۰۱۳ گاردین اعلام کرد که دستگاه واقعیت افزوده خود به نام گاردین گوگلز را عرضه خواهد کرد. این دستگاه در قالب عینکی ساده بود که از شیشههای عینک بهعنوان صفحه نمایش شفاف استفاده میشد.
کاربران در فیلم تبلیغاتی عینک گاردین گوگلز میتوانستند در میدان دید خودشان اخبار و اطلاعات روزنامه را بهصورت هوشمندانه و باتوجهبه موقعیت مکانی خود در هر لحظه و بهصورت آنلاین دریافت کنند. مثلاً هنگامی که کاربر به رستورانی نگاه میکرد نظرات کارشناسان گاردین و اخبار مرتبط با رستوران در قسمتی از میدان او ظاهر میشد.
مینیون دردسرساز در گوگل
گوگل نیز یکی از طرفداران قدیمی دروغ اول آوریل است البته در سال ۲۰۱۶ گوگل کمی زیادهروی کرده بود. در این سال گوگل به ارائه دکمه Mic Drop بهعنوان یک ویژگی جدید جیمیل در کنار دکمه ارسال ایمیل پرداخت. این ویژگی به کاربران فرصت میداد در عین ارسال ایمیل آن را به بایگانی بفرستند و البته یک ایمیل با تصویر متحرکی از یک مینیون که میکروفونی را میاندازد نیز به مخاطب ارسال میشد.
گویی گوگل روی محبوبیت مینیون، کاراکتر انیمیشن من نفرتانگیز حساب ویژهای باز کرده بود؛ ولی این شوخی ناگهان از کنترل خارج شد و سیلی از گزارشهای کاربران ناراضی به گوگل سرازیر شد که با لمس ناخواسته این دکمه از ایمیلهای ویژه کسبوکار خود به مشتریان ایمیلهای غیرعادی ارسال کرده بودند.
مینیون دردسرساز در گوگل باانیمیشن ساده انداختن میکروفن برای بعضی بهعنوان قطع رابطه کاری و نوعی بیاحترامی تعبیر شده بود و حتی برخی ادعا کردند چند سفارش خود را از دست دادهاند. گوگل مجبور شد این گزینه را حذف کند و بابت آن از کاربرانی که بهجای خندیدن بیشتر عصبانی بودند عذرخواهی کرد.
دروغ اول آوریل و تبعات آن
اخیراً دروغ اول آوریل دستمایه مناسبی برای پیشبرد اهداف تبلیغاتی و سیاسی شده و بهتر است در این روز با دقت بیشتری اخبار را پیگیری کنید تا در دام شوخیهای غافلگیرانه و برنامهریزی شده نیفتید.
ازجهتی دروغ اول آوریل فرصتی برای طنازان و منتقدان اجتماعی است تا سخنان مگو و آروزهای خود را بهنوعی در قالب اخبار دروغ منتشر کنند تا شاید برای لحظاتی امید به فردایی بهتر در ذهن مخاطبان شکل بگیرد. به همین دلیل روز اول آوریل میتواند بیانگر آرزوهایی باشد که تحقق آنها محال بهنظر میرسد ولی در ناخوداگاه ما امید به انجام آن نقش بسته است.
در هرصورت بهتر است شوخی یا فریبهای روز اول آوریل بهنحوی طراحی شود که قربانیان آن نیز بتوانند به شوخیها بخندند و شاد شوند تا اینکه فضای شوخی و شادمانی تبدیل به تمسخر و تاسف شود. در نظر بگیرید که در این روز هر کسی، حتی شما نیز میتوانید قربانی یک شوخی با طعم فریب شوید.
تصاویر نویسندگان دیدگاه از Gravatar گرفته میشود.