چرا رویاهایی که در خواب می بینیم را پس از بیدار شدن فراموش میکنیم؟
برای همهی ما پیش آمده که در رویاهای واقعی و رنگارنگ غرق شویم و وقتی از خواب بیدار شویم چیزی از رویاهایی که دیدیم به یاد نیاوریم. در واقع زمانی که یک رویای شیرین میبینیم، به یاد آوردن آن رویا در بیداری بسیار مهم است اما چرا رویاهایی که در خواب می بینیم را پس از بیدار شدن فراموش میکنیم؟ در ادامه به این سوال پاسخ خواهیم داد.
چرا رویاهایی که در خواب می بینیم فراموش میکنیم؟
محققان دریافتهاند که وقتی بدن ما برای آماده شدن برای خواب آرام میشود، بخشی از مغز، یعنی هیپوکامپ، در واقع به فعالیت ادامه میدهد و آن قسمت از مغز با ارسال اطلاعات از بانک حافظه کوتاه مدت ما به حافظهی بلند مدت، همچنان کار میکند. در واقع هیپوکامپ آخرین قسمت مغز ما است که به حالت خواب میرود در نتیجه آخرین قسمت مغز است که بیدار میشود.
توماس آندریلون، عصب شناس استرالیایی میگوید: ” یک رویا در حافظه کوتاه ثبت میشود، اما از آنجا که هیپوکامپ هنوز کاملاً بیدار نیست، مغز شما قادر به حفظ آن اطلاعات در حافظه کوتاه مدت نبوده و نمیتواند این رویا را از حافظه کوتاه مدت به حافظهی بلند مدت منتقل کند.”
در واقع داشتن یک هیپوکامپ تنبل، تنها یکی از دلایل احتمالی از یاد بردن و فراموش کردن خواب و رویا است. از سوی دیگر مغز ما میتواند یکجانبه تصمیم بگیرد که رویاها، ارزش فراموش شدن را دارند و نیازی به ذخیرهسازی آنها در حافظه نیست. این تئوری وجود دارد که مغز ما در رها کردن چیزهایی که برای ما مهم نیست مهارت دارد در نتیجه مغز، رویا و خواب را جدی و مهم نمیداند و برای ثبت آن در حافظه تلاش خاصی نمیکند.
بیشتر بخوانید: خواب غرق شدن چه معنایی دارد و چرا چنین خوابی میبینیم؟
بیشتر بخوانید: بهترین راه بیدار شدن از خواب صبحگاهی بدون استفاده از کافئین
بیشتر بخوانید: اختلالات خواب : آیا به این فکر کردهاید که چرا بعضی از مردم در خواب راه میروند؟
بخدا اگر توانایی نویسندگیُ داشتم و همینطور شرایطش می تونستم بهترین بازی های ویدیویی براساس بعضی از خواب هام بسازم
جالبه توی هنر صفرم ولی توی خواب عجیب مغزم آثار هنری خلق می کنه اونم چه آثاری
چند وقت پیش یک خواب دیدم متأسفانه فقط چند ثانیه آخرش یادم موند بقیش پرید که همین چند ثانیه آخرش مربوط میشه به پایان بندی بازی
مغزم یک بازی ویدیویی کامل ساخت با پایانی بسیار غمناک و زیبا جوری که هم می تونه به گریه بندازه و هم اینکه معنای واقعی زیبایُ بفهمی
دقیقا مثله بازی ویدیویی بود نه یک فیلم فقط خودم پشت چیزی نمیدیدم که درحال بازی کردن باشم درواقع توی بازی بودم می تونستم همه چیزُ ببینم اما بیشتر روی کاراکتر اصلی بازیُ زوم بودم و می تونستم هدایت کنم اما نه به این شکل که عمل راه رفتن یا دویدنُ کنترول کنم به این شکل که مثلا راهو براش باز کنم خلاصه کنترول خاصی داشت که طولانی میشه گفتنش ولی بیشتر نظاره گر بودم نمی تونستم زیاد کاری انجام بدم
منی که اصلا احساسات ندارم ولی
آخر بازی هم حس ناراحتی هم غم هم زیبایی اصلا عجیب بود مثله اینه هم حس ناراحتی داشته باشی هم نه نمیشه توصیفش کنم
یجورایی باصطلاح داشت قفسه سینم متلاشی میشد و از خواب بیدار شدم زارت هرچیزی که دیدم هیچیش یادم نموند بجز 2 سکانس آخر بازی که یک ثانیه بعدش بیدار شدم ولی تا یک دقیقه اون حالتُ داشتم
خدایی یه همچین بازی ایُ اصلا بازی نکرده بودم معلوم نیست مغزم یه همچین چیز قشنگیُ از ترکیب چنتا بازی هنری ساخت :))
توی خواب مغزم خوب رویا پردازی می کنه اما وقتی بیدارم توان کوچکترین رویا پردازی ای نداره 🙂 هنر صفر اما علاقه مند به هنر
این یکیش هست که مربوط میشه به بازی های ویدیوی
یکبار که کلا یک فیلم کامل فانتزی ساخت البته این ماله خیلی وقت پیش هست بیشتر از 10 سال قبل
بعد بیدار شدن کامل خوابم یادم مونده بود ولی خوابم نصفه بود یعنی بدون پایان 🙂
وسط خواب بیدار شدم و تلاش کردم دوباره بخوابم ببینم ادامش چی میشه برای 3 دقیقه تونستم به حالت خواب برم و توی همین 3 دقیقه خوابُ از ادامه دیدم 🙂
” این تئوری وجود دارد که مغز ما در رها کردن چیزهایی که برای ما مهم نیست مهارت دارد در نتیجه مغز، رویا و خواب را جدی و مهم نمیداند و برای ثبت آن در حافظه تلاش خاصی نمیکند” بله ولی به جز آنها که مهم بداند و آنوقت آنها یعنی آن رویاها حتما اتفاق می افتند .