ردپای موجودات فرازمینی در زمین و شواهد فناوری آنها
ردپای موجودات فرازمینی و بحث حضور آنها روی زمین فقط منحصربه طرفداران نظریههای توطئه نیست. وقایعی شگفتی در تاریخ بشر بهچشم میخورد که از همان بدو اتفاق اسرارآمیز و پیچیده بهنظر رسیدهاند و باوجود هزاران تفسیر و توضیح نیز نتوانستند برچسب حضور در فهرست ردپای موجودات فرازمینی را از خود پاک کنند.
سرنوشت عجیب فلیکس مونکلا
سرنوشت عجیب فلیکس مونکلا در روزهای طوفانی جنگ سرد رقم خورد، هنگامیکه علایم راداری یک شیء بزرگ را که فراتر از مرزهای کانادا و بهسمت شمال در حرکت بود نشان میداد.
وحشت غافلگیری از حمله مخفیانه شوروی موجب شد پایگاه نیروی هوایی کینراس که در میشیگان مستقر است یک هواپیمای نورثروپ اف-۸۹ مدل عقرب (Scorpion) را برای رهگیری به پرواز درآورد.
خلبانان هواپیمای اف-۸۹، فلیکس مونکلا (Felix Moncla) و رابرت ویلسون (Robert Wilson) بودند که ناخواسته بهسمت عجیبترین ماجراجویی عمر خود پیش میرفتند.
اپراتورهای رادار بادقت و تمرکز بالا مسیر حرکت هواپیمای اف-۸۹ را بهسمت شیء ناشناس رصد میکردند. وقتی هواپیمای رهگیر روی دریاچه سوپریور به هدف مشکوک رسید، در یکلحظه ناپدید شد. عرق سردی بر تن اپراتورها نشست و بلافاصله دستور جستوجو سریع صادر شد. مأموریت رهگیری هواپیمای نظامی شروع نشده به پایان رسید.
بهسرعت گروههای جستوجو خود را به دریاچه سوپریور رساندند تا به بازماندگان احتمالی برخورد کمکرسانی کنند؛ اما ساعاتی بعد نیروی هوایی ایالات متحده بیانیهای بدین مضمون صادر کرد. هواپیما رهگیری که در تعقیب یک هواپیمای ناشناس کانادایی به پرواز درآمده بود دچار سانحه شده و علت سقوط نامشخص است.
پرسشهای بیجواب
نخستین پرسشی که پیشآمد این بود که هواپیما کانادایی چه وقت و از کدام سمت در حال پرواز بوده است؟ پس جستوجو برای یافتن نام هواپیمای مزبور در فهرستهای پرواز آغاز شد.
نیروی هوایی ایالات متحده مجبور شد بیانیه دومی را صادر کند و در آن اعلام کرد، خلبان مونکا دچار سرگیجه شده و هواپیمای او در دریاچه سقوط کرده است.
بااینوجود جوابی برای این پرسش پیدا نشد که چرا نیروهای تجسس نتوانستند هواپیمای سقوط کرده را پیدا کنند؟
درحالیکه در آن فصل سطح دریاچه سوپریور یخزده بود و وجود حفره ناشی از سقوط هواپیما در برخورد با سطح دریاچه بهترین راهنما برای رفع تردید از ابعاد این حادثه شگفت بود.
شکی که سرنوشت عجیب فلیکس مونکلا را تا به امروز اسرارآمیز جلوه داده و آن را در فهرست ردپای موجودات فرازمینی قرار داده است.
ردپای موجودات فرازمینی در ناپدید شدن والنتیچ
ناپدید شدن والنتیچ این ماجرا را در رده وقایع وحشتناک برخورد جای داده است. ماه اکتبر بود و فردریک والنتیچ خلبان استرالیایی با هواپیمای سسنا ۱۸۲ خود برفراز برفراز تنگه باس در جنوب استرالیا جولان میداد.
ناگهان خلبان بیست ساله با مرکز ترافیک هوایی ملبورن تماس گرفت و بررسی وضعیت ترافیک منطقه را درخواست کرد.
مرکز ترافیک به او گزارش داد که در منطقه موردی برای گزارش نیست؛ ولی والنتیچ اصرار داشت، هواپیمای بزرگتری در بالای سر او در حال حرکت است.
او اضافه میکند که بهنظر میرسد این شیء پرنده قصد دارد با او نوعی بازی را شروع کند لیکن در آخرین لحظات نظر والنتیچ عوض میشود. او اعلام میکند این شیء هواپیما نیست.
بعد از لحظاتی دوباره گزارش والنتیچ شنیده میشود که اعلام میکند شیء پرنده ناشناس در حال پرواز روی هواپیما او شروع به چرخیدن کرده و نوری سبز رنگ از خود ساطع میکند.
اپراتورهای برج مراقبت سعی میکنند اطلاعات بیشتری از والنتیچ بهدست بیاورند و او نیز باصراحت تأکید میکند این شیء شناور است و آن یک هواپیما نیست. ناگهان صدای برخورد دو فلز در سمت برج مراقبت شنیده و سپس سکوتی ایجاد میشود. دیگر هرگز صدایی از والنتیچ به گوش نمیرسد.
بعضی مقامات اظهار کردند خلبان جوان و کمتجربه نور سیاره زهره را با شیء پرنده ناشناس اشتباه گرفته یا حتی امکان دارد، نتیجه انعکاس نور در آب یا نورهای جزیرههای اطراف، او را در تشخیص جهت درست و کنترل هواپیما گمراه کرده باشد.
با گزارش مشاهدات دیگری از یوفو در آسمان شب حادثه، این واقعه نیز در فهرست ردپای موجودات فرازمینی قرار گرفت. اسرار ناپدید شدن والنتیچ نشان میداد مواردی هستند که ما هنوز در مواجهه با آن کاملاً عاجز هستیم، وقایعای که گویی دستی فراتر از قدرت بشر آنها را مدیریت میکند.
شبهلولههای فرازمینی در چین کهن
تصور حضور موجودات هوشمند در این نقطه عالم بدون تجهیزات و بهرهگیری از فناوریهای پیشرفتهتر از آنچه امروز بشر در اختیار دارد بیمعنی بهنظر میرسد. کشف یکی از این ادوات از وجود موجودات هوشمند میتواند بسیار شگفتانگیز و شاید هم ترسناک باشد و شبهلولههای فرازمینی در چین کهن یکی از آنها است.
البته شاید عجیب باشد ولی کشف این ادوات با تعریف شیء مرموز در میان آثار باستانی هر از گاهی رخ میدهد. با ابهاماتی که در هویت این مصنوعات و سازندگانشان است میتوانند در فهرست ردپای موجودات فرازمینی قرار بگیرند.
در حوالی کوههای سفید و در حدود ۴۰ کیلومتری از شهر دلینگها در چین، لوله یا بهعبارتی شبهلولههایی درون زمین دیده میشود که در اندازههای کوچکوبزرگ در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند. این شبهلولهها بسیار قدیمی هستند و از همه عجیبتر ایناستکه بهدست انسان ساخته نشدهاند یا حداقل اینطور بهنظر میرسد.
نخستین نکته در تقویت این باور عمر این مصنوعات است. طبق برآوردها این شبهلولهها بیش از ۱۵۰ هزار سال پیش ساخته شدهاند. زمانی که طبق شواهد علمی موجود مدتها تا استفاده بشر از فلز باقی مانده بود و بهطور دقیقتر هنوز در مراحل اولیه ابزارسازی با سنگ روزگار میگذراند.
بهنوعی اگر آنها میتوانستند این لولهها را بسازند باید گفت که این لولهها مسیر دیگری را در تاریخ گمشده باز خواهند کرد، مسیری که باور آن بسیار سخت است.
دومین نکته ایناستکه اگر حتی فرض کنیم این شبهلولهها برای مصارف آبیاری نیز استفاده میشدند در منطقهای بهکار گرفته شدهاند که در طول تاریخ خود انساننشین نبوده است. یک ناحیه دورافتاده و خالی از سکنه در دوران باستان چه نیازی به استفاده از این فناوری دارد؟
ردپای موجودات فرازمینی در هواپیمای مدل باستانی
فرود آمدن الههها و اسطورهها از آسمان در میان اکثر ملل جز روایاتی است که سینهبهسینه نقل شده است.
این نحوه روایت و شباهت قابل تطبیق برای عدهای از جویندگان حقیقت این سوال را پیش میآورد که آیا این وقایع میتواند برگرفته از یک منبع حقیقی باشند. آیا اهالی زمین در گذشتههای تاریک تاریخ خود به موجوداتی آسمانی که با وسایل نقلیه فرود میآمدند، برخورد داشتند؟
گویی جستوجوی این افراد آنها را ناامید نکرده و آنها اکنون مدعی هستند که شواهد مستدلی از هواپیمای مدل باستانی در اختیار دارند. شواهدی که در صورت راستیودرستی میتواند علاوه بر گذشته بشر، آینده آن را نیز دگرگون کند.
این شواهد درمیان تمدنی به نام کیمبایا وجود دارد. کیمبایا تمدنی کهن مربوط به آمریکا جنوبی است که روایتگر زندگی سرخپوستانی است که در ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد شیفته صنعت و هنر طلاسازی بودند و اکنون جایگاه جغرافیایی آنها را میتوان در نزدیکی کشور کلمبیا پیدا کرد.
از میان آثار شگفتانگیز و گوناگون طلایی که پژوهشگران و دانشمندان را شگفتزده کرده اشیایی هستند که فرم عجیب آنها پرسش برانگیز است.
این مصنوعات شباهت کمتری به حیوانات و دیگر لوازم ساخته شده داشتند و بهراستیکه از لحاظ ظاهری شبیه پرندگانی بودند که امروزه به نام هواپیمای جنگنده آنها را میشناسیم.
کار تا جایی بالا گرفت که تست آیرودینامیک روی آنها نیز نتایج قابل قبولی داشت و یک گروه آلمانی با بازسازی مدل مقیاسی از آنها توانست یک نمونه را به پرواز درآورد.
این کشفیات و نظرات باعث شد نمونه دیگری از این تندیسها که در فرهنگ مصر یافت شده بود نیز موردتوجه قرار گیرد. و با نگاهی مدرنتر به بررسی آن پرداخته شود؛ اما سوال اصلی پابرجا ماند آیا این سازهٔ اسرارآمیز نتیجه مشاهده اشیای مرموزی بود که در دوران کهن در آسمان پرواز میکردند؟ در اینصورت خلبانان آنها چه کسانی بودند؟
تندیسهای بیگانگان باستانی
اما ردپای موجودات فرازمینی را در کجا میتوان یافت. آنها به چه شکلی بوده یا هستند و در منظر کسانی که با آن برخورد داشتند به چه صورتی دیده میشدند.
باوجود فناوری امروز و قدرت هنرهای گرافیکی کامپیوتری بهتر است به جای برویم که آثاری این چنین تنها باصرف وقت و هزینه زیاد ساخته میشدند و البته اغلب حتماً باید مهم میبودند تا در جای مناسب حفظ شوند و بهدست ما برسند.
مجسمهسازی از دوران کهن در بین بشر رواج داشته است. میتوان بهعنوان مثال از تندیس شیگیر نام برد که در حدود سه برابر اهرام مصر قدمت دارد؛ اما قدمت تنها عامل برای جذابیت و جلب توجهٔ ما نیست.
بلکه نمادها و مفاهیمی که تندیس با آن القا میکند نیز بسیار مهم است و میتواند پژوهشگران را بهچالش اسرارآمیز و غیرقابلتصوری وارد کند که پایههای دنیای علوم کلاسیک را بلرزاند.
از دو نمونه این تندیسها، میتوان به مجسمههای دگو (Dogu Figurines) در ژاپن و انسان خزندههای عبید (Ubaid Lizardmen) اشاره کرد.
مجسمههای دگو
مجسمههای دگو از محصولات فرهنگ باستانی جومون در کشور ژاپن است. بعد از دوره پارینهسنگی که در ۱۴۰۰۰ سال قبل در مجمعالجزایز ژاپن به پایان رسید دورهای به نام جومون شکل گرفت که تا ۴۰۰ قبل از میلاد ادامه داشت.
این فصل از تاریخ ژاپن آغاز زندگی یکجانشینی است و زندگی هنوز در سطح بسیار ابتدایی روند روبهرشد خود را شروع کرده بود. برای مردمانی که هنوز نخستین تجربههای کشاورزی را تجربه میکردند و در آغاز صنعت کوزهگری بودند ساخت چنین مجسمههایی به چه معنا میتوانست باشد.
آیا این تأکید ویژه بر شکل ظاهری تنها زاییده خیال و تصور هنرمندان تازه کار بود؟ و اگر چنین است آنها با انجام این کار بهدنبال رساندن چه پیامی به مخاطب خود بودند؟
البته اگر نگاهی امروزی به این تندیسهای شگفتانگیز داشته باشیم میتوانیم بهنوعی غواصهایی را تصور کنیم که با عینکهای بزرگ به ما خیره شدهاند یا شاید هم اگر این مفهوم را تعمیم دهیم، باید بگوییم موجوداتی با پوشش ویژه همراهبا ماسک و تجهیزات خاص هستند. این تجهیزات چیست و اساسا آنها کیستند؟
ردپای موجودات فرازمینی در تندیسهای انسانهای خزنده
در اینسوی دنیا، در خاورمیانه نیز مشابه این نوع تندیسها دیده میشود. تندیس انسانهای خزنده که اندامی انسانی و صورتی همچون مارمولک دارند.
این تندیسها در حالات مختلف هستند حتی در بعضی، رفتاری مانند شیر دادن به فرزندان دیده میشود که مختص پستانداران است. تندیسها نتیجه کشفیات دورانی از بینالنهرین است که به دوره عبید معروف است.
دورهٔ عبید از ۶۵۰۰ سال تا ۳۸۰۰ سال قبل از میلاد برآورد شده است. چگونه و به چه دلیل مردمان آن روزگار نیاز دیدهاند که چنین تندیسهای مجهول و اسرارآمیزی را بسازند. آیا تمایلات مذهبی کهن میتواند تنها توجیه کافی برای ساخت این مصنوعات باشد؟
اگرچه برای تصمیمگیری نهایی و قطعی کشف ردپای موجودات فرازمینی نباید عجله کنیم؛ ولی میتوانیم وقایعی اینچنین را نشانهای از برخوردهایی بدانیم که میتواند نتیجه حضور موجودات هوشمند فرازمینی در روی کره خاکی ما باشد، چرا که مسلماً ما تنها موجودات هوشمند این جهان نیستیم.
چه خوب که الان تو اینترنت همه چیزو میشه پیدا کرد. قبلنا باید کلی میگشتیم تا چیزی رو که میخوایم یاد بگیریم و دنبالشیم پیدا کنیم یا مثلا واسه لوله بازکنی برچسب ها رو زیر و رو میکردیم که آیا یه آدم مطمئن واس چاه بازکنی پیدا میشه یا نه! ولی خداروشکر الان دیگه از شیر مرغ تا جون آدمیزاد تو نت ریخته. خلاصه که دمتون گرم خیلی برام مفید بود.
خنده دار و مشکوکه که چرا همه ی این به اصطلاح “برخوردها” در گذشته صورت گرفته و الآن دیگر رخ نمی دهد! مثل داستان هایی که قدیمی های خودمون از دیدن جن ها در حمام و جاهای دیگر نقل می کنند.
اون “شبهلولههای فرازمینی در چین کهن” هم به نظر می رسه که چیزی به جز منشورهای بازالتی که پدیده ای شناخته شده در زمین شناسی است و در دیگر مناطق جهان هم وجود دارند، نباشد.
ضریب هوشیت چنده
چکیده ای از مستند ما و فرازمینی ها !!! کپی برابر اصل از تصاویر و توضیحات مستند، که البته بصورت بسیار مختصرتر…..
سلام… انسان دشمن جهل خویش است و همچنان که در محیط تاریک اجسام در هیبت تصوراتش او را می ترساند… نظری احتمالی در این خصوص تنها می تواند عده ای را امیدوار، خوشحال و یا بترساند… اینکه انسان در این دنیا تنها نیست احتمالی معقول و بحثی مفصلا علمی است ولی پرداختن به تصورات و تفسیر آن بنابر تخیلات افرادی چون اریک فون دانیکن و تفکری چون رائیلیسم بسیار مضحک است…. بله اگر نظری قطعی و اسنادی معتبر از ناسا و یا دستیافته های مراکز علمی باشد (همچنانکه موجود است و بنده مطالعه کرده ام) ارزشمند است ولی اینگونه موارد می تواند تنها شروع خوبی برای فیلمنامه های علمی-تخیلی باشد… متشکرم