فشار خانوادهها بر بیکاری جوانان در شرایط بد اقتصادی و تبعات تلخ آن
فشار اقتصادی که امروز کمر خانوادههای بسیاری را خم کرده است، بهتدریج بر روی روحیه اعضای خانواده، خصوصاً بزرگسالان، تأثیرات منفی خود را نمایان میکند. به گفته وزیر کار و منابع آماری کشور، تا بهار سال ۱۳۹۷، تعداد ۳ میلیون و ۳۲۲ هزار نیروی کار، بیکار بوده و این تعداد پس از افزایش نرخ ارز به نسبت ریال، با رشد چشمگیری روبرو بوده است. تعدیل نیروی بسیاری از بنگاههای کوچک، کارگاهها، کارخانهها و حتی مؤسسات معتبر نظیر دیجیکالا، باعث شده است تا آمار فوق بهطور غیررسمی افزایش پیدا کند. بیکاری جوانان عامل اصلی تمامی مشکلات اجتماعی در جامعه است.
با یک ریشهیابی ساده، میتوان دلیل بیکاری جوانان جامعه را پیداکرده و برای رفع آنها در تلاش بود؛ اما این بخش به افراد متخصص و صاحبنظر سپرده میشود. افزون بر افرادی که از شغل خود برکنار شده و یا بهناچار آن را ترک کردهاند، جوانان بسیاری وجود دارند که پس از دوران تحصیلی خود، به جستجوی شغل مناسب و یا حتی نزدیک با مدرک تحصیلی خود میگردند که نتیجه چندان رضایتبخش نیست. عمده این افراد شامل دختران و پسرانی است که با صرف هزینههای بالا، در دانشگاههای این کشور به امر تحصیل مشغول بوده و حال پس از گذشت چندین سال از پشتمیزنشینیهای دانش آموزی و دانشجویی، به امید ورود به بازار کار هستند.
وضعیت کار و آمار بیکاری جوانان
افزون بر شرایط سختی که این دسته از افراد بر سر راه خود خواهند داشت، شرایط استخدامی که از سوی شرکتها، مؤسسات، نهادها و… اعمال میشود نیز کار را سختتر میکند. ازجمله این شرایط غیرمتعارف (غیرمتعارف در جهان) میتوان به “رزومه غنی” اشاره کرد. بسیاری از مدیران ترجیح میدهند تا بهجای یک نیروی تازهکار که نیازمند کسب تجربه درزمینه کاری خود است، افراد دارای سابقه بیمه و حتی تجربه کار را به استخدام درآورند که متأسفانه تعداد بسیاری از جوانان امکان تیک زدن این گزینه را پیدا نمیکنند. نرخ بیکاری جوانان ١۵ تا ٢٩ ساله حاکی از آن است که ٢۵,۵ درصد از فعالان این گروه سنی در بهار ١٣٩٧ بیکار بودهاند.
همچنین این وضعیت برای دانشجویان برخی از رشتهها، بهمراتب دردناکتر است! بهعنوانمثال در لیستی که بهتازگی منتشرشده، رشتههایی که بیشترین نرخ بیکاری جوانان را به خود اختصاص دادهاند، شامل حفاظت از محیطزیست با ۳۷٫۵ درصد، علوم حیاتی و زیستی با ۲۸٫۴ درصد، معماری و ساختمانسازی با ۲۶٫۲ درصد و علوم طبیعی و فیزیکی نیز با ۲۵٫۷ درصد، میشوند. پس از عبور از آمار و ارقام فوق، به سراغ وضعیت بد بسیاری از جوانان، در منازل خواهیم رفت.
گزارشهای میدانی، بازدید و تجربههای بسیار در این زمینه، حاکی از آن هستند که افزون بر شرایط نه چندان مناسب کاری، جوانان، شرایط بهمراتب سختتری را در منازل تجربه خواهند کرد. متأسفانه بسیاری از این عزیزان به دلایل معلوم، از اعلام این مسئله سرباز زده و حتی بهناچار وضع موجود را تحمل میکنند. پدر، مادر و بزرگسالانی که در اطراف این جوانان هستند، خود از شرایط به وجود آمده خستهاند و بدون توجه به فشارهای روانی موجود بر جوانان، دست به مقایسه آنها با جوانان موفق میزنند.
فشار خانواده ها بر بیکاری جوانان
مقایسه از دیرباز تاکنون در جوامع ایرانی باب بوده و متأسفانه این فرهنگ غلط آسیب و پیامدهای بسیاری را به دنبال دارد. به گفته روانشناسان، عقدههای درونی که بعدها در زندگی این دسته از افراد دیده میشود، ازجمله این رفتارهای اشتباه است. عقدههایی که بعدها میتواند در قالب تصمیمات شتابزده و اشتباه، حرکت به سمت راههای خلاف و اصطلاحا پیمودن راه چندساله در یک شب بدون فکر به تبعات آن، خالی کردن زیر پای همکاران به قیمت ترقی خود و… نمایان گردد. به همین سادگی جامعه آینده میتواند مملو از مردمانی باشد که بدون دریافت حس امنیت در منازل خود، راهی بازار کار شدهاند. همچنین دستبهدست شدن این فرهنگ غلط از والدین به فرزندان نیز زنجیروار ادامه خواهد یافت. در بخش دیگر، تحقیر والدین را بهعنوان دومین سوء رفتار شاهد هستیم. جوانان با بیکاری، در منازل خود ساعات بسیاری را سپری کرده و یا زمان زیادی از روز خود را با دوستان سپری میکنند. روزمرگی بر هست و نیست آنها خیمه زده و والدین نیز تنها تا مدتی محدود تحمل چنین وضعی را خواهند داشت. بازهم بدون در نظر گرفتن شرایط جامعه، بهطور عامیانه به سرکوفت و تحقیر جوانان خود میپردازند.
در پی تحقیر و رفتارهای اشتباه خانوادهها، فاصله جوانان و بزرگترها هرروز در حال افزایش بوده و مهمترین پیامد این رفتار اشتباه، از دست دادن اعتمادبهنفس آنها است. جوانهایی که انرژی بسیاری را درون خود حمل کرده و اینک با از دست دادن اعتمادبهنفس، ناامیدتر از گذشته، از جامعه سرخورده و از والدین دلگیر، دست از تلاش برداشته و حتی در موارد بسیاری مسیر افسردگی و مواد مخدر را طی خواهند کرد. با توجه به آمارهای جهانی، ایران یکی از پیشگامان افسردگی در جهان بوده و مصرف قرصهای افسردگی در میهن عزیزمان بسیار بالا عنوانشده است. هزینههای نسبتاً بالای مشاوره نیز این موقعیت طلایی را از دسترس بسیاری از جوانان دور نگاه داشته است. با توجه به شرایط موجود، خانوادهها وظایف بهمراتب سنگینتری را به نسبت گذشته بر دوش دارند.
وظیفه ی خانواده مقابل جوانان در بحران بیکاری و اقتصادی
درک وضعیت جامعه، توجه به نرخ بیکاری، عدم توجه به بار علمی ضعیف بسیاری از دانشگاههای کشور، دید باز با توجه به آیندهنگری و… ازجمله مواردی است که یک خانواده ایرانی باید بهدقت آنها را در نظر گرفته و بدان عمل نماید. تحقیر و مقایسه فرزندان بالغ با معدود افراد موفق که دلایل موفقیت آنها نیز گاها در هالهای از ابهام قرار دارد، تنها زمینهساز اتفاقات اشتباهی خواهد بود که جبران کردن آنها سخت و غیرممکن است. خانوادهها وظیفه حمایت از فرزندان خود را بهعنوان اولین جبهه، حتی پیش از جامعه، بر عهدهدارند. دادن دلگرمی، ایجاد اعتمادبهنفس، برجستهسازی تواناییهای جوانان (هرچند کم)، هدایت آنها به سمت مسیرهای درست و حمایتهای روحی و روانی، مهمترین وظیفه یک خانواده در قبال فرزندانی است که در جامعه بیرون نیز از حمایت چندانی برخوردار نبودهاند.
اکنون که این دیدگاه را می نوسم به علت فکر کردن به فقر هموطنانم نابرابری اجتماعی تبعیض جنسیتی بیکاری حمله به زنان هم وطنم با توجیه ارشاد دچار اختلال خواب اضطراب فراگیر شده ام 7 روز مداوام نتوانسته ام بخوابم به امید روز شکوفایی برابری آزادی
ای خدا!! چی بگم والا. مشکلات زیاده و بین نسل سنتی قدیم و نسل جدید، فرسنگها فاصله و اختلاف هست
چه روزای سخت و بیرحمانه ای که دارم سپری میکنم. ۲۲سالمه چندین گواهی نامه ماشین و موتور و ویژه گرفتم به امید کار اما خبری نشد…! کارت پایان خدمت گرفتم خبری نشد…! دیپلم گرفتم خبری نشد…!
تو هزاران سایت و مراجعه حطوری درخواست کار دادم…!
هروز یه مدرک کوفتی به مدرک هام اضافه میشد اما هنوز بیکار بودم. در استانی که بیشترین نرخ بیکاری رو داره حتی کارگر ساده صفر ساختمانی هم کم میخوان…!
پارتی و آشناهم ندارم. اگرم دارم برام کاری نمیکنن یا روم نمیشه بهشون بگم.!
افسردگی گرفتم…!
کم کم دارم راضی میشم بزنم تو کار خلاف چیزی از زندگی سگی ام خلاص بشم یا خودکشی کنم…!
شاید بگین بی عرضه ام؟! اما اخه کی تو سال ۱۴۰۰ میره برا روزی ۴۰یا۵۰یا۷۰ تومن کار کنه؟ اونم ۱۲ساعت کار…
احساس پوچی میکنم. لعنت به کسایی که چنین شرایطی برامون فراهم کردن با رتبه ۳رقمی بعد سه ماه از دانشگاه انصراف دادم چون پولشو نداشتم.
خیلی سخته… پول شارژمو هم ندارم…
هروز با خانواده درگیرم.. انگار من خودم دوست دارم این زندگی سگی اینجور بگذره…
همونجور که دوستمون اون پایین گفت : تنها راه رهایی خودکشی دست جمعیه…
کاش هیچوقت به دنیا نمی اومدم…
میدونم این حرف یه آدم ایدیولوگ هست ولی میگم: اگر نصف این خودکشی ها تبدیل به دگرکشی مسببین این شرایط میشد الان آزاد بودیم!
من هم ۲۱ سالمه بیکار شدم هر جا میرم کار گیر نمیارم یا اینکه اینقدر کم حقوق میدن ۵۰۰ تومن اونم با منت که نمی دونم چیکار کنم میخوام بزم کلاس ارایشگری اینقدر گرونه پول ندارم کسی هم بهم پول نمیده واقعا سردرگمم خدا به همه یما کمک کنه موفق باشید دوستان
با اینکه کار (با حداقل حقوقو حداکثر منت) دارمو مجردم هستم ولی بازم هشتم گرو نهمه
از زمان انسانهای نخستین تا همین چند وقت پیش، ازدواج یا حق داشتن مسکن و کلی چیز دیگه یه مسئله بدیهی بود که با رسیدن به یه دورهای برای هر کسی اتفاق میفتاد ولی به لطف این بیشرفها، همش شده آرزو
واقعا این مملکت نمیخواد درست بشه؟!
آخه یه گوشی موبایل کالای لوکسه؟!
خونه و ماشینو تفریحو سفر به درک؛ دیگه واقعا آدم برای تامین شکمشم باید انقدر بدبختی بکشه؟!
آدم برای حیوون خونگیش احساس مسئولیت میکنه و سعی میکنه بیشترین سطح رفاهو براش فراهم کنه ولی این بیهمهچیزا عین خیالشون نیست که هشتاد میلیون آدم دارن روز به روز از بین میرن. هیچ احساس مسئولیتی وجود نداره
به درستی که خدا جهنم رو به حق آفرید
برتراند راسل: جهنم رو انسانهای بدکاره برپا کردند! جهنمی نیست!
بابام هر روز با لگد مرا میزنه میگه برو کار پیدا کن
بابات انگار فکر کرده که این کشور بی صاحب مثل کشورهای دیگه پیشرفته هستش
فقط یک راه مناسب برای رهایی همگی هست اونم خود کشی دست جمی !!
۳۳ سالمه اینقدر کامپیوتر گرون شده که نمیتونم بخرم
۷ ساله دانشگاه تموم کردم و اینور و اون ور کارگری… آخرشم همه جنسها چند برابر
چاره تمام بدبختی ها و و فشار های اقتصادی، فقط برهم زدن نظم موجود است، رادیکالیسم اجتماعی راهکار است
تنها نظر درست ✌️
آیا پس از سالها دروغ و خودفریبی به پایان خط نزدیک میشویم ؟
نون و پنیر و خاویار ، …
کسانی که به رنگ بنفش رای دادن ، مثل اینکه دغدغهء دیگری در زندگی شون نداشتن که شعار ” نون و پنیر و خاویار” رو سر میدادن.
از کاندید مورد نظرتون بپرسید که چرا اینطوری شد.
ایشان وعده داده بودن که با برجام ، وضع اقتصادی همه ، گل و بلبل میشه.
ما گل و بلبل برجامی نخواستیم.
قیمتها رو به 6 سال قبل برگردونن.
شاگرد مکتب جوزف گوبلز! این ….گری ها دیگه جواب نمیده و نمیتونین اصل داستانو تطهیر کنین!
سلام با مدرک لیسانس ده ساله بیکارم نه خانوادم منو قبول دارن نه جامعه ونه هیچ جا چرا وضع اینطور شده سربازیم گفتن عقل نداری دی. انه ای وخانوادم هم بدترین خانواده است مادرم بیسواده نمیتونه خودشو بگردونه 6تا بچه داره چه عقلی چه منطقی این مساله روقبول میکنه پدرم هم که همش مریض بود وتاحدلا هم متاسفانه 6بار طلاق گرفتن بابا کجای کارین ازمن بدبخت تر پیدانمیشه تو مملکتی که فوق لیسانس هاش بیکارن خدایا اخه چرا منو نمیکشی راحتم کنی من این زندگی کوفتی زهرماررو که مادرم غیر قانونی به دنیا اورده رو نمیخام نمیخام نمیخام خدایا بهم ظلم نکن منو بکش