سیستم آموزشی ضعیف کشور و رابطه مستقیم آن با بیکاری جوانان
همانطور همه شاهد هستیم بیکاری در کشور ما بیداد میکند و همچنان همهی نیروهای جوان پس از فارغالتحصیلی به دنبال شغلهای دولتی میگردند. اما باید توجه داشته باشیم که ظرفیت سازمانهای دولتی تکمیل است و نیروهای جوان هرگز در مشاغل دولتی جایی نخواهند داشت. اما ریشهی این معضل چیست؟ آیا باید منتظر باشیم تا دولت برای جوانان مشاغلی را راه بی اندازد؟ آیا راهحل این مشکل ایجاد شغل بیشتر است؟ خیر، ریشهی اصلی این معضل، نظام آموزشی است. خروجی نظام آموزشی کشور ما کارمندانی است که در پشت میزهای فرسودهی دولتی بنشینند و بدون مهارتهای خاص و منحصربهفردی، حقوق و امکانات کارمندی را دریافت کنند. این در حالی است که پشت هر میز دولتی ۴ نفر در صف انتظار قرار دارند. درواقع نظام آموزشی کشور ما باید بر اساس شرایط کشور تغییر کند ولی هنوز سیستم آموزشی همان سیستم ۴۰ سال پیش است.
سیستم آموزشی، عامل اصلی بیکاری
درواقع سیستم آموزشی کشور ما آموزش و مهارتی را در اختیار جوانان قرار نداده است. به همین دلیل جوانان پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه دچار سردرگمی میشوند و اغلب پس از پایان دورهی تحصیل خود متوجه میشوند که در رشتهی موردعلاقه خود تحصیل نکردهاند و این شروع بحران خواهد بود. سیستم آموزشی ما از همان ابتدای دوران تحصیل، کودکان را به گروههای تیزهوشان، نمونه دولتی و سمپاد دستهبندی میکند. این در حالی است که در کشورهای پیشرفته هیچ مدرسهای با چنین عناوینی برای دستهی بندی دانش آموزان ممتاز و باهوش وجود ندارد. همهی بچهها از نگاه مدارس ژاپن در یک سطح قرار دارند و هر دانشآموزی درزمینهی خاص خود استعداد دارد. درواقع مدارس به دانش آموزان کمک میکند تا استعداد و علایقشان را پیدا کنند. درنتیجه طبقهبندی دانش آموزان اشتباهترین اقدام سیستم آموزشی ایران است.
در سیستم آموزشی ما دانش آموزان و دانشجویان مهارت نمیآموزند بلکه فقط جزوهها و کتابهایی که هرگز در سیستم کار کاربردی ندارند را آموزش میبینند. درواقع دانشآموز پس از ۱۲ سال تحصیل هیچ مهارتی یاد نمیگیرد ضمن اینکه در اول دبیرستان و در دوران سردرگمی باید مسیر ابدی زندگیاش را با انتخاب رشته تعیین کند.
مقایسه سیستم آموزشی ایران با کشورهای پیشرفته
در کشورهای پیشرفتهای مثل آمریکا، کانادا و ژاپن در دورهی ابتدایی به کودکان مهارت زندگی، مهارت ارتباط با محیط اطراف، مهارت مطالعه، مهارت بازی و انجام کارهای گروهی را آموزش میدهند. این در حالی است که در کشور ما دورهی ابتدایی با محاسبات اعشاری و دروسی اینچنینی میگذرد. در کشور ما کودکان پس از ورود به مدرسه تکبعدی میشوند و سیستم آموزشی و والدین، کودکان را مجبور به خواندن دروسی بیپایه خواهند کرد. اما در کشورهای پیشرفته عمدهی آموزش در دورهی ابتدایی از طریق بازی و ارتباطجمعی خواهد بود. ژاپن در دورهی ابتدایی از آموزش مستقیم دروس ریاضی، علوم و تاریخ استفاده نمیکند و فقط مهارت درست زندگی کردن در اجتماع و عادتهای درست رفتاری را آموزش میدهد.
سیستم آموزشی باید به گونهای باشد که خلاقیت دانش آموزان را فعال کند و ذهن کودکان را برای یافتن مسیر درست و علایقشان آماده کند. در کشور آمریکا، کودکان پس از پایان دورهی مدرسه با کسب مهارتها و کسب تجربه درزمینههای مختلف، مسیر خود را پیدا میکنند. درنتیجه هر فرد پس از پایان دورهی مدرسه علایق خود را میشناسد و کار در جامعه را آغاز خواهد کرد.
در کشورهای پیشرفته افراد پس از پایان دورهی مدرسه در راستای علایقشان فعالیتهای فردی و اجتماعی خود را آغاز میکنند و مهارتهایشان را برای کار در جامعه تقویت میکنند. اما در ایران دانش آموزان پس از 12 سال تحصیل در مدرسه برای رسیدن به کنکور و پرداخت هزینههای گزاف باید وارد دانشگاه شوند و در رشتههای مهندسی و پزشکی تحصیلات خود را ادامه دهند. این در حالی است که دانش آموزان با تفکری سنتی در رشتههایی که شاید علایقشان نیست تحصیل میکنند. چه بسیارند دانش جویانی که پس از فارغالتحصیلی و نداشتن هیچگونه مهارت در رشتهی تحصیلکرده، اعتراف میکنند که به رشتههایی چون هنر، نجاری، سفالگری یا حتی باغداری علاقه داشتند و به اصرار سیستم آموزشی و خانواده مسیر زندگیشان بهکلی نابود شد.
اگر این شیوه در کشور نتایج خوبی به همراه داشت معضل چندان بزرگی نبود، اما مسئله اینجاست که این سیستم سالهاست که تکرار میشود و سالها بینتیجه مانده است. نتایج این سیستم معضل بیکاری، افسردگی و اعتیاد جوانان است.
در کشورهای پیشرفته اصلاً نیازی نیست که همهی دانش آموزان پس از پایان دوره مدرسه به کالج یا دانشگاه بروند، اما در ایران همه باید مدارج تحصیلی را تا ارشد و دکترا ادامه دهند بدون آنکه مهارتی کسب کنند. همین موضوع موجب بیکاری دانشجویان ارشد خواهد شد. چنین معضلی موجب تبدیلشدن یک دانشجوی ارشد به یک رانندگی تاکسی خواهد بود.
در چنین سیستم آموزشی چه باید کرد؟
سیستم آموزشی میتواند با آموزش درست و ارائه مهارتهای اساسی به دانش آموزان، راه کسبوکار را به فرد بیاموزد و بیکاری را کاهش دهد. اگر هر فرد در دوران مدرسه علایق و استعداد خود را پیدا کند و بهجای صرف وقت برای تحصیل در دانشگاههای کارشناسی و کارشناسی ارشد، بهکار بپردازد یا مهارتهایش را تقویت کند؛ قطعاً شاهد کاهش بیکاری خواهیم بود. درواقع هر فرد باید بهجای تحصیلات عالی، وقت و انرژی خود را درزمینه علایقش خرج کند.
بهطورکلی در دورهای هستیم که باید بدانیم تحصیل در دانشگاه نباید یک هدف باشد بلکه آموزش باید یک هدف باشد و دیگر داشتن مدارک مختلف تحصیلی موفقیت نیست. حتی کمپانیهای بزرگی مانند گوگل نیز شرط داشتن مدرک را برای کارمندانشان لغو کردند و به مهارت افراد اعتماد میکنند. کسب مهارت و ورود به بازار کار از طریق مهارتهای کسبشده، برگ برندهی هر فرد خواهد بود. برای جوانان بیکار و تحصیلکردهی کشور باید بگوییم که هنوز هم برای شناخت علایق و کسب مهارت برای ورود به بازار کار دیر نیست، کافی است یک قدم در راستای کسب مهارت مورد علاقهتان بردارید تا لذت تجربه و کار را احساس کنید.
بسیار عالی و کارآمد بود
تنها چیزی که می خوام بگم اینه در زمان ابن سینا همون دانشمند بزرگ شما مجبور نبودی ریاضی زیست و شیمی و عربی و هزار چرند دیگه رو بجا بخونی هرکسی بر اساس علاقه ریاضی یا زیست یا هرچی که می خواست تحصیل می کرد نه الان که هرکوفت دیگه ای رو باید کنار علاقه بخونی خودم از عشق به جانور شناسی تجربی می خونم و همیشه از زیست شناسی لذت می برم ولی با وجود درسای روی مخ مثل شیمی یا عربی که عذاب آورن واسم اصلا نمی تونم از درس لذت ببرم
پدر و مادر ها بپیذیرید که سرمایه گذاری روی کنکور هیچ توجیهی نداره و دانش آموزی که پا در این مسیر میذاره بیش تر از یک سال از دوران طلایی زندگیش تلف میشه.سال هایی که جوان آماده به کار باید با سوال پرسیدن و شناخت بازار و صنعت و… به رشد فکری برسه و بتونه نیاز جامعشو تشخیص بده.توصیه من اینه که خودتون رو در مسیر آموزشی که طی می کنید کاملا آزاد تصور کنید و تا سن20 سالگی به دنبال یاد گرفتن هر چیزی که به نظرتون به درد خواهد خورد،بروید.بعد از اون هم یک شاخه رو به عنوان شاخه اصلی دنبال کنید و به نتیجه برسونید.وهمیشه یادتون باشه کار مهم تر از درسه.در ضمن محض اطلاع نویسنده کشور های خارجی هم گل وبلبل نیستن واگه پول نداشته باشی در کشوری مثل آمریکا با مشکلاتی بزرگتر از چیز هایی که اینجا دیده میشه رو برو خواهید شد.میتونید در این باره مستند در انتظار سوپرمن ساخت سال 2010 رو تماشا کنید.مستندش محشره.و یک نکته دیگه،شما باید قبل از شروع هرکاری معیاری رو برای انتخاب های پیش روتون انتخاب کنید،پیشنهاد میکنم رضایت تنها معبود رو به عنوان معیار انتخاب کنید که در اون صورت کتاب راهنمای راهتون میشه قرآن.
سلام واقعا مطالب خوبی بود, اما هیچ کی به دنبال رفع عیوب سیستم آموزشی کشورنیست
رقابت در مدرک گیری بدون سواد و….و….پیامدهای جبران ناپذیری خواهد داشت.
برای اثبات این مقاله ، کافیه نگاهی بکنین به کارنامه اکثر دانش آموزان زرنگ که اکثرشون به مرور زمان افت داشتن.برای مثال خود من تا سوم ابتدایی معدلم 20 بود و از چهارم ابتدایی شروع کرد به افت کردن تا اینکه تو دوران دبیرستان رسید به 17 و نهایتا 15! اونم با کلی ارفاق و تبصره و فلان
هرروز که میگذشت حالم بیشتر از درس خوندن بهم میخورد و منظم ترین دانش آموز کلاس،نصف سال رو از مدرسه فرار کرده بود! این ینی سیستم آموزشی ما کاملا بیخود و مسخرس.فرد محصل وقتی زوری داره درس میخونه خسته میشه از تحصیل زده میشه همه ی شور و شوقش از بین میره
اینا حرف من نیست شرح حال خیلیاس
کلمه به کلمش حرف دل من بود.و منه جوون 22ساله قربانی همین سیستم غلط آموزشی و طرز تفکر مسخره ایرانیا شدم! در بدترین زمان ممکن و بدون داشتن هیچ آگاهی و به دلیل برخی اتفاقات که مخصوص کشور ماس! انتخاب رشته کردم و بعد از ورود به دانشگاه،انصراف دادم و تازه رفتم سراغ رشته موردعلاقم! هرچند بازم به دلیل مخالفت خانواده نتونستم با موفقیت تمومش کنم اما با قاطعیت تمام میگم شکست خوردنم تو دانشگاه هنر می ارزه به اون دیپلم بیخودی که از رشته مکانیک خودرو گرفتم و هیچ وقت هم از این شکست پشیمون نبودم و نخواهم بود.درست ترین تصمیم زندگیمو گرفتم تا آخرش هم پاش هستم
تقریبا تمام قسمتهای مقاله ذهنیات و تخیلات نویسنده مقاله بود.
*در کشورهای صنعتی برای اینکه در کارهای غیرتخصصی یا پَست به کار گرفته نشوید اتفاقا بیش از ایران نیاز به ارشد و دکتری خواهید داشت.
*وجود بازار کار غیرتخصصی که بلافاصله پس از دبیرستان قابل دسترسی است اتفاقا نتیجه اقتصاد قدرتمند و برنامه ریزی صحیح دولتهای اونهاست.
*با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمیشه. اگه سیستم آموزشی مثل اونها میخواهیم باید مثل اونها هم برای سیستم آموزشی خرج کنیم. قول میدم هر گونه افزایش بودجه آموزش و پرورش اعم از سرانه دانش آموزی یا حقوق کارکنان در قدم اول با اعتراض و حسادت خود نویسنده مقاله رو به خواهد شد!
*مدارس تیزهوشان و نمونه هم تقریبا در اکثر کشورهای دیگه با عناوین دیگه ای مثل چلنج و … وجود داره.
جالبه تا کاشناسی ارشدم که بریم جلو باید دیفرانسیل و انتگرالو مشتق هی بخونیم دوباره
بابا این درسها مال 500 سال پیشن دیگه کاربردی توی هیچ جای دنیا ندارن ساعتها محاسبه ما رو یه کلیک حل میکنه
حساب دیفرانسیل و انتگرال کمی قبل از 1700 میلادی توسط لایب نیتز و نیوتن ابداع و ساختاربندی شد و 500 سال پیش وجود نداشت 🙂
“بابا این درسها مال 500 سال پیشن دیگه کاربردی توی هیچ جای دنیا ندارن ساعتها محاسبه ما رو یه کلیک حل میکنه”
زیربنای دنیای کنونی و تمام این فناوری های جدید و انقلابی از قبیل اینترنت، داده های بزرگ، هوش مصنوعی، یادگیری ماشینی، ارزهای دیجیتال، پیام رسان های رمزگذاری شده، اکتشافات فضایی و … ریاضیات است. حالا اگر شما و خیلی های دیگر، میانه ی خوبی با ریاضیات ندارید و ریاضیات در زندگیتان کاربردی ندارد، دلیل بر این نیست که “توی هیچ جای دنیا” کاربردی نداشته باشند.
علوم و مهندسی یعنی ریاضی. حتی بزرگانِ علمی چون اقتصاد و برندگان نوبل اقتصاد، بیش از هر چیزِ دیگری، ریاضیدان های بزرگی بوده اند.
واقعا وقتی مقایسه سیستم آموزشی ایران با کشورهای دیگه رو خوندم مثل همیشه حسرت خوردم که چرا تو ایران متولد شدم..
عالی بود. حرف دل بسیاری از جوانان ایرانی که بیکار هستند. نبود مهارت در یک رشته به معضل تبدیل شده است. در کنار این موارد می توان به ضعف علمی اساتید دانشگاهی، عدم بروز بودن درس های تدریس شده پس از دوره دبیرستان و عدم اهمیت اساتید به دانشجویان اشاره.