13 دوره تاریخی که زندگی در آن بسیار ترسناک بود
در حالی که ممکن است عصر حاضر را آشفته ببینیم، انسانها همیشه توانایی ادامه دادن و پیدا کردن خود در موقعیتهای فاجعهبار و تراژیک را داشتهاند. در این مطلب به گذشته سفر میکنیم تا به بررسی دوره های تاریخی ترسناک و دلهرهآوری بپردازیم که زندگی در آنها، با ملایمت بگوییم، برای افراد ضعیفدل مناسب نبود.
از طاعونهایی که قادر بودند جمعیتهای عظیمی را از بین ببرند تا جنگهای وحشیانهای که قارهها را تغییر دادند و بلایای طبیعی با مقیاس غیرقابل تصور، این دورهها مشکلات امروزی ما را همانند بازی کودکانه جلوه میدهند. این مقاله درباره ناامیدی نیست، بلکه با هدف آگاهیبخشی در مورد استقامتی است که نیاکان ما پس از غلبه بر این وحشتها به ما انتقال دادهاند.
با 13 دوره تاریخی ترسناک بشر آشنا شوید:
گسترش طاعون سیاه در سراسر اروپا (1347-1351)
تصور کنید بیماریای که یک سوم تا نیمی از جمعیت اروپا را در عرض چند سال از بین میبرد. این وحشت طاعون سیاه بود که توسط باکتری یرسینیا پستیس ایجاد شد. تورم غدد لنفاوی، تب و مرگی دردناک طی چند روز پس از اولین عفونت اتفاق میافتاد.
این اتفاقات به ما یادآوری میکند که جمعیتهای انسانی چقدر آسیبپذیر هستند.
سقوط عصر برنز (حدود 1200 – 1150 قبل از میلاد)
تمدنهای شکوفای مدیترانهای مانند مصریها، یونانیها و هیتیها بهطرز عجیبی در مدت کوتاهی فروپاشیدند. نظریههایی شامل بلایای طبیعی، مهاجرتهای دستهجمعی و اختلالات تکنولوژیکی مطرح است. شهرها سوختند، امپراتوریها فرو ریختند و قرنها پیشرفت به نظر میرسد که ناپدید شده است.
حتی تمدنهای بزرگ نیز آسیبپذیر هستند. این سقوط منجر به یک «دوران تاریکی» شد و به ما یادآوری میکند که جوامع پیچیده میتوانند بسیار شکنندهتر از آنچه به نظر میرسند، باشند.
جنگ جهانی اول: اولین تجربه جنگ صنعتی (1914 – 1918)
یکی دیگر از دوره های تاریخی ترسناک بشر جنگ جهانی اول بود. ماشینهای جنگی، گاز سمی، جنگ خندقی… جنگ جهانی اول توهمات رمانتیک در مورد دلاوری در میدان نبرد را در هم شکست و ظرفیت وحشتناک فناوری برای ایجاد تلفات عظیم را آشکار کرد. حدود 20 میلیون کشته و تعداد بیشماری از نجاتیافتگان با زخمهای جسمی و روانی برای همیشه جهان را تغییر دادند.
اگرچه یک قرن گذشته است، اما پیامدهای «جنگی برای پایان جنگها» همچنان دنیای ما را شکل میدهد.
سقوط امپراتوری روم غربی (476 میلادی)
سقوط تدریجی این امپراتوری عظیم یک فاجعه ناگهانی نبود، بلکه یک کابوس طولانیمدت بود. فساد سیاسی، ناپایداری اقتصادی، کاهش قدرت نظامی و فشار قبایل مهاجر یک طوفان کامل از فروپاشی را ایجاد کردند.
این فروپاشی به تدریج اتفاق افتاد و به ما یادآوری میکند که مشکلات باید به طور پیشدستانه حل شوند؛ چرا که رسیدگی به بحران تنها زمانی که تحمل آن غیرممکن میشود، خیلی دیر است.
فتوحات مغول (قرن 13)
چنگیزخان و جانشینانش با خشونتی بیرحمانه از سراسر اوراسیا گذشتند. شهرهایی که مقاومت کردند، ویران شدند و جمعیتهایشان قتل عام شدند. تخمینهای مرگ و میر به دهها میلیون نفر میرسد. مقیاس و وحشیگری بیامان این دوره آن را به یکی از دورههای تاریخی هولناک تبدیل میکند.
امپراتوری مغول به تبادل فرهنگی و تکنولوژیکی غیرمنتظره منجر شد. اما هزینه انسانی بسیار سنگین بود.
دوره وحشت در انقلاب فرانسه (1793 – 1794)
آرمانهای روشنفکری آزادی و برابری در انقلاب فرانسه به پارانویا و خشونت تبدیل شدند. هر کسی که به عنوان دشمن انقلاب شناخته میشد، به گیوتین سپرده میشد. در این دوران وحشتناک، حدود 17 هزار نفر اعدام شدند.
این دوره نشان میدهد که چگونه ایدئولوژیهای افراطی میتوانند نیتهای پاک و نجیب را ربوده و آنها را به وحشت تبدیل کنند.
تجارت بردههای اقیانوس اطلس (قرون 16 تا 19)
بردگی اجباری و انتقال میلیونها آفریقایی به آمریکا یکی از ننگینترین و ترسناک ترین دوره های تاریخی بشریت است. خانوادهها از هم پاشیده، زندگیها ویران و فرهنگها برای سود استعمارگران غیرانسانی شدند.
این تنها یک بیعدالتی اقتصادی نبود، بلکه ارثیه ترومای ناشی از این تجارت همچنان به نژادپرستی و نابرابری دامن میزند.
جنگ صد ساله (1337 – 1453)
این جنگ طولانی بین انگلستان و فرانسه با وجود وقفهها، بیش از یک قرن ادامه پیدا کرد. این درگیری طولانی مدت ویرانیهای زیادی به بار آورد و جوامع را با فقر و قحطی مواجه کرد.
این جنگ طولانی نشان میدهد که چگونه حتی جنگهای نهچندان شدید اما مداوم، میتوانند تأثیرات فرسایشی داشته باشند.
نسلکشی رواندا (1994)
در مدت تنها 100 روز، حدود 800 هزار نفر، بیشتر از اقلیت توتسی، بهطور سیستماتیک توسط افراطیهای هوتو قتل عام شدند. این اتفاق وحشتناک نشان میدهد که چطور نفرتهای قومی میتواند به سرعت به نسلکشی منجر شود.
زلزله بزرگ لیسبون (1755)
در روز قدیسان، زلزلهی عظیم لیسبون، پایتخت پرتغال را لرزاند، ویرانیها ناشی از سونامی و آتشسوزیهایی که به دنبال آن آمدند، باعث شد که دهها هزار نفر جان خود را از دست بدهند. این فاجعه باعث شد که دانشمندان به تحقیقات جدی در زمینه زلزلهشناسی بپردازند.
طوفان گرد و غبار (دهه 1930)
خشکسالیهای شدید و شیوههای ناپایدار کشاورزی دشتهای بزرگ ایالات متحده و کانادا را به بیابانی بایر تبدیل کرد. طوفانهای غبار عظیم باعث مهاجرت دستهجمعی مردمی شد که همه چیز خود را از دست داده بودند.
این فاجعهای زیستمحیطی بود که توسط انسان ایجاد شد و به ما یادآوری میکند که نباید منابع طبیعی را نادیده گرفت.
طاعون بزرگ لندن (1665 – 1666)
آخرین شیوع بزرگ طاعون خیارکی یا بوبونیک لندن را ویران کرد. صلیبهای قرمز بر روی دربهای مبتلایان نقاشی میشد و دفنهای دستهجمعی به امری عادی تبدیل شده بود. زمانی که طاعون فروکش کرد، تخمین زده میشود که 100000 نفر جان خود را از دست دادند. تقریباً یک چهارم جمعیت شهر.
فاجعه چرنوبیل (1986)
شکست فاجعهباری در نیروگاه هستهای چرنوبیل در اوکراین مقادیر زیادی از پرتوهای رادیواکتیو را به جو زمین آزاد کرد. این حادثه یادآور این است که چگونه خطای انسانی میتواند عواقب وحشتناکی به بار آورد. تعداد مرگ و میر تکان دهنده بود، اما این فاجعه عواقب درازمدتی هم داشت به طور مثال کسانی که در معرض خطر قرار گرفتند و اکنون با افزایش نرخ سرطان و نقایص مادرزادی دست و پنجه نرم میکنند.
تصاویر نویسندگان دیدگاه از Gravatar گرفته میشود.