بیماری مجردی: ناسالمترین عادتهایی که اکثر افراد مجرد دارند را بشناسید
بیماری مجردی یکی از رایجترین موارد روحی و روانشناختی عصر حاضر است. دیدگاه اشتباه ما نسبت به خودمان و معیارهای ارزشگذاری و دوست داشته شدن اشتباه، باعث شده احساس شادی در افراد بسیار کاهش یابد. جامعه جدید با خطرهای افزایش افسردگی در بین جوانان رو به روست. برای آگاهی بیشتر در این زمینه، صحبتها و نظرات خانم دکتر «مارگارت پل» را برایتان در نظر گرفتهایم.
دکتر مارگارت پل دکترای روانشناسی، نویسنده پرفروشترین کتابهای روانشناسی، نویسنده مشهور Mind Body Green و همکار خالق دورههای قدرتمند خوددرمانی «پیوند داخلی Inner Bonding» میباشد. همچنین کارشناس روابط، سخنران عمومی، مشاور و فردی هنرمند است. او متخصص روابط و بهبود پیوندهای درونی بین افراد بوده و از سال 1968 تا کنون بیش از 50 سال، مشاوره زوجها و تدریس در زمینه بیماری مجردی را به عهده داشته است.
بیماری مجردی از نظر دکتر مارگارت پل
در ادامه با توضیحات دکتر مارگارت پل در مورد بیماری مجردی با ما همراه باشید.
من معمولا این صحبتها را از بسیاری از مشتریان خود میشنوم:
من فقط زمانی که در یک رابطه یا دوستی با یک مرد هستم، به طور کامل احساس زنده بودن و زیبایی میکنم. هنگام تنهایی، خودم را رها میکنم. به موهایم رسیدگی نمیکنم. چاق میشوم و آرایش نمیکنم. گویی از درون مردهام. من نمیدانم چرا این کار را انجام میدهم. حتی نمیدانم چه کاری باید انجام دهم.
من این حرفها را از اکثر زنان میشنوم. این احساسات مشابه در میان مردم تمام جنسیتها فراگیر است. بسیاری از افراد تمایل دارند فقط زمان دوست داشتن فردی یا هنگام تلاش برای جذب شخصی خاص، به خود برسند. خوب غذا بخورند، ورزش کنند و تلاش رو به جلو برای رسیدن به اهداف خود داشته باشند. در غیر این صورت، عادتهای سالم خود را دور میاندازند. از نظر عموم، مجردی زمانیست که شما مجبور نیستید کسی را تحت تاثیر قرار دهید و میتوانید آزادانه رها شوید. اما مشکل عمدهای به این نگرش وجود دارد.
علاقه مشروط داشتن به خود
هنگامی که شما به سمتی میروید که خود را از لحاظ جسمی رها میکنید، زمانی که هیچ کس دیگری ذینفع نیست که عادتهای سالمتان را تایید کند، نشان میدهد که احساس واقعی شما در مورد مراقبت از خودتان چیست. شما فقط زمانی انگیزه کافی برای مراقب از سلامتی خود دارید که یک فرد مهم را تحت تاثیر قرار دهید. حقیقتا نه به این دلیل که شما واقعا میخواهید خودتان را دوست داشته باشید.
مشکل اصلی این است که شما ارزش خود را از طریق توجه دیگران، تصویب یا عشقشان تعریف میکنید. به جای یادگیری اینکه خود را به طور صحیح و بدون قید و شرط ارزشگذاری کنید، خود را رها میکنید. همواره شخص دیگری را مسئول خوشبختی و حس اعتماد به نفستان مینمایید.
تعریف ارزش شما
مانند بسیاری از افراد، من با ارزشگذاری خودم از طریق اینکه دیگران در مورد من چه احساسی دارند، بزرگ شدهام. اگر مردم من را دوست داشتند، احساس خوب بودن میکردم. اگر نه، احساس بیارزشی و غیرقابلتحمل بودن داشتم. این مسئله منجر به اضطراب زیادی در من شد. همواره سعی میکردم بفهمم چگونه «کامل باشم» و «درست» انجام دادن کارها را بیاموزم تا مردم مرا دوست داشته باشند. من اعتقاد داشتم اگر میتوانستم کامل باشم، پس احساس و رفتار دیگران در مورد خودم را کنترل کرده بودم. مدت زیادی طول کشید بیاموزم تا زمانی که من خودم را از قید اسارت دیگران رها نکردهام، هرگز احساس خوب بودن نخواهم داشت. تا وقتی که مسئولیت ارزش گذاشتن من به دست دیگران باشد، شرایط تغییری نمیکند. حتی اگر کسی مرا دوست داشت، اگر در درون من عشق و انگیزهای به دوست داشتن خودم نباشد، هرگز احساس ارزشمندی نخواهم کرد.
چشمان قضاوتکننده
زمانی رسید که من متوجه شدم چگونه با قدرت بالاتر خودم ارتباط برقرار کنم. شروع به دریافت عشق و حکمتی کردم که همواره برای همه ما وجود دارد. متوجه شدم که من شایستگی و مسئولیت ارزشگذاری خودم را به عهده دارم. از طریق مراقبت از خود صرفنظر تایید دیگران، به آن احترام گذاشتم. در روز باور نکردنی آزادی من از اعتیاد به تایید دیگران، آموختم که خودم – روح حقیقی خودم – را از طریق چشمهای راهنمای معنویم ببینم. از روزی که روح واقعی خودم را دیدهام، برای آموختن عشق ورزیدن به خودم چه از لحاظ جسمی و احساسی و چه در روابطم با دیگران، بسیار مشتاق و با انگیزه شدهام.
همانطور که شما باید بیاموزید که خود را از طریق چشمهای الهی و نه از طریق چشمان قضاوتکننده ببینند، مشتاق میشوید تا مراقب خود باشید. به خوبی غذا بخورید، ورزش کنید و احساسات خود را ارج نهید. چه مجرد باشید، چه در یک رابطه جدی. این رفتارها نشانههای عشق بیقید و شرط به خود است. عشقی که هیچ ارتباطی با چگونگی قضاوت افراد در مورد شما ندارد.
دیدن خود از طریق چشمهای الهی
شما برای اینکه توانایی دیدن خود از طریق قدرت بالاتر را کسب کنید، نیاز به تمرین دارید. باید در وضعیت بسیار آزادی از لحاظ فکری قرار بگیرید. بهتر است غذای سالم و ارگانیک بخورید. این کار باعث میشود تا ذهن شما به اندازه کافی برای دسترسی به راهنماییهای عمیق روشن باشد. حقیقت این است که بسیاری از عادتهای سالمی که ما را تشویق به دنبال کردنشان میکنند، فقط بدن فیزیکی ما را تغذیه نمیکنند. اینها غذای روح و آرامش روان ما هستند. به عنوان مثال، ما میدانیم بودن در طبیعت با مزایای سلامتی جسمی و روانی زیادی همراه است. طبیعت همچنین دارای ارتعاشات بسیار بالایی است. این ارتعاشات به ما کمک میکنند که در وضعیت بالای انرژی باشیم و ما را به قدرت روحی بالاتری میرساند.
چه باید کرد
هنگامی که شما در حالت آزاد قرار میگیرید، قدرت بالاتر خود را به عنوان موجودیتی بزرگتر و عاقلتر از خودتان تصور کنید. سعی کنید کودک درونیتان – روح واقعی خودتان – را از طریق چشمهای خود خردمندتان ببینید. خود را به عنوان یک کودک کوچک تصور کنید. قبل از زمانی که آموختید خودتان را قضاوت کنید. چه میبینید؟ آیا میتوانید ببینید که جوهره وجود شما عشق است؟ آیا در شما به عنوان یک کودک کوچک، چیزی وجود دارد که سزاوار عشق شما نباشد؟ اگر فرزندتان دقیقا همانند کودکی شما بود، آیا این کودک را دوست میدارید؟ فرزند درونی شما چه چیزی را از شما میگیرد تا احساس دوست داشته شدن توسط شما را دریافت کند؟ چه میکنید که دیگر نیازی به توجه، عشق و یا تایید دیگران نداشته باشید تا احساس ارزشمندی کنید؟
اگر شما این تمرین را انجام دهید، نه تنها از عشق به خودتان بدون نیاز به تایید دیگران لذت خواهید برد؛ بلکه خواهید دید اضطرابی که از احساس نیازتان به تلاش برای کامل بودن ناشی میشد نیز بسیار کم شده است. شما میدانید که در حال حاضر در روح خود کامل هستید. حس فوقالعادهای خواهید گرفت از اینکه به خودتان اجازه میدهید خود را ارزشمند احساس کنید. تماموقت و بیقید و شرط از خودتان مراقبت کنید.
احساس خود در مورد بیماری مجردی را در نظرات با ما شریک شوید.
بیشتر بخوانید: مزایا و معایب دوران مجردی و دوران متاهلی، کدام یک بهترند؟
إن صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین.
عزیز من ، همه چیزت باید برای خدا باشه.
در غیر اینصورت ، زندگی رو باختی.
سلام آیا دیدگاه بنده مورد تایید نبود که منتشر نشده است
چه ربطی داره؟؟؟
قبل اینکه مطلبو بخونم مطمئن بودم نویسندش زنه چون ازدواج معامله ایه که زن فقط برد میکنه
بعدم که بره تو خونه اصلا براش مهم نیست ۵۰ کیلو باشه وزنش و تناسب داشته باشه یا ۱۵۰ کیلو !
اصلا عنوان خوبی نذاشتید و کاملا شیطنت امیز مضخرفه این عنوان
بجاش میتونستی بنویسی عادات بد برخی از انسان ها
چون ربطی به مجرد بودن یا نبودن نداره
عذر میخوام ولی احساس میکنم حرف شما چندان ربطی به موضوع نداره.
اولا اینکه ازدواج یه معاملهای هست که زن برد میکنه یعنی چی؟ توی چه تاریخی زندگی میکنی شما؟!
اگر مشکلی با موضوعات دیگه داری چرا الکی به مسائل دیگه ربط میدی دوست عزیز.
قصدم توهین به شما نیست، بد برداشت نشه.
در کشوری که تمامی هزینه ها از قبیل ( تالار عروسی.ماشین عروس.آرایشگاه.هزاران مرض و دیگر) پای داماد نگون بخت هست و جدیدا هم که باید اصل اثاث منزل هم از قبیل ( تلویزیون . یخچال . سرویس چوب و ….) بخرد و فقط عروس وسایل پلاستیک با خودش میاره
تا اینجای قضیه همش به ضرر داماد و خوشحالی و برد برد عروس
حالا این اولش بود و تازه شروع ماجرا
عروس خانم که دیگه از نظر خودش از بند پدر و برادرش رها شده
شروع میکنه به خالی کردن عقده ها و حسرت هایی که توخونه باباش داشته و همش از شوهر بیچاره نگون بخت انتظار هایی و هزینه هایی در حد یه پادشاهی یه بیلیونر را داره
تا اینجای قضیه کجاش اون داماد یا شوهر برد کرده همش بدبختی
بعد از این قضیه ها که تا به خانوم میگی بالای چشات ابرو سریع دادگاه و درخواست مهریه و طلاق که اصلا طلاق تو خانواده ایی نباشه بی کلاسی محسوب میشه
شوهر بیچاره تا اینجای کار تا گردن زیر بار هزینه های وام و قسط و مانیکور و پدیکور و عمل های خانوم بوده
حالا باید سکه های مهریه هم پرداخت کنه اونم با این شرایط طلا و حقوق بخور و نمیر
بعد هم اگه نداشته باشه زندان یا اگه داشته باشه قسطی پرداخت میکنه
حالا او خانم که دیگه کلا از بند و زندان و قفس رها شده تو خیابون دور دور میکنه و با مردها ی دیگه رابطه برقرار میکنه و هزاران کار دیگه که اینجا جاش نیست
بیچاره اون مرد داماد که با هزار تا ارزو دنبال یه زندگی ارام بود چی شد
هر کسی که میگه زن ها توی ازدواج برد نمیکنن دلیل منظقی بگه
شاید من دارم اشتباه میکنم از شواهد عینی
لطفا این دیدگاه منتشر کنید
با تشکر
بدبختی های دیگه و تبعیض های بازم بیشتری به ضرر مردای بیچاره هست من نظر شما را کاملا تایید میکنم مثلا الان خیلی پسرا بیکارن و اصلا شغلی براشون وجود نداره و هیچکسی حمایتشون هم نمیکنه ولی دختر بیمه پدرشه تو خونه و بعد فوت والدین حقوق پدرش میگیره معنی اینهمه تبعیض و فلاکت و فقر و فشار روی پسرا چیههه یکی توضیح بدهههه
مسئله اصلی بازی های ذهنی ما طی فرایند شکل گیری شخصیتمون توی یک محیط هستش. درباره زنها و مردها صحبت نشده موضوع یک بخش از تفکرات انسانهاست سوای جنسیت. اتفاقا در کل دنیا مشابه هم اتفاق میوفته و به کشور یا فرهنگ خاصی مرتبط نیست.