تغییر سبک زندگی به ماشینی و تبع آن ماشینی شدن روابط، احساسات و افکار
تغییر سبک زندگی به ماشینی و تبع آن ماشینی شدن روابط، احساسات و افکار را به دنبال داشت، سبک، روش و منش زندگی دنیای حال بسیار دورتر از گذشته است، دورتر که میگوییم نیازی برای بازگشت به قرنهای پیش نیست، به نیم قرن قبل بازگردیم، هرچه بیشتر بگردیم شباهتی بین امروز و سبک زندگی و ارتباطات و خانوادههای حال با آن زمان وجود ندارد، واژه تکراری زنگ خطر را در این مواقع باید استفاده کنیم چرا که دیگر سبک ایرانی را دور میبینیم و اگر هم چیزی از آن باقی مانده است اجتماع و اجتماعات غرب زده و غرب دوست در حال نابود کردن آن هستند.
خانواده
برای رسیدن به آرامش، تربیت و آموزش و بسیاری دیگر که کلمات را ناتوان میدانم در بیان همه آنها، انسان خانواده لازم است، بشر خانواده را پایه و بیس خود قرار داد، پس از همین زاویه هرگاه خانواده جایگاهش تعالی داشت و مهم دانسته شد، اعضایش را به تعالی میرساند و هرگاه حفظ آداب آن مهم شمرده نشد، میتواند سقوط را برای عضوها به دنبال داشته باشد.
در گذشته تر نیاز به خانواده بسیار مهم و حیاتیتر از حاضر بوده است، از آنجا که اجتماعات کوچک و روستایی بود و تمامی فرایندها دستی، سنتی و به دور از ماشین آلات بود پس کارها بیشتر و همیاری و کمک برای بقا لازم بود، به عنوان مثال، کشاورزی در آن روزگاران به علتهای زیادی تنها و تنها باید توسط چند نفر انجام میشد، همین موضوع یکی از دلایل بیشمار دلایلی بود که علق و قرب خانوادهها را بیشتر میکرد.
تغییر یکباره سبک زندگی
اما هرچه زمان میگذشت فاصله در خانوادهها بیشتر میشد، در اواسط قرن شمسی حاضر به یکباره سبک زندگی کشور ما به تغییری قابل توجه روبه رو شد، هرچند در شهرهای کوچک و روستاها پیرو سبک سنتی قبل هستند اما اگر با درصد به این تغییرات نگاه کنیم به این امر پی خواهیم برد، بسیاری این مشکل دور شدن فرد از خانواده و تنها گزینی را ناشی از ماشینی شدن و صنعتی شدن امور دانستند، دیگر خانواده ای که برای بقا به کمک همدیگر نیاز داشتند به مرور این احساس را نداشتند، اما بسیاری بروز مشکلات احساسی و عاطفی را عامل فاصله گرفتن دوری از آن همه قرب میدانند.
با آغاز و سپس افزایش مهاجرتها از شهرها و روستاهای کوچک به شهرهای بزرگتر برای نیل به زندگی راحتتر و پیشرفته، فرد مجبور به قبول سبک زندگی متفاوت تری از سبک زندگی قبل خود داشت، شلوغی زندگی و دغدغههای زیاد زندگی والدین خانوادههای امروزی، از توجه ها و نظارت لازم به فرزندان خود دورتر میکند، این کمبود یا نبود نظارت فرزندان را نیز مجبور به رو آوردن به دیگر عوامل برای جبران احساسات عاطفی و روحی کرده است که در بسیاری موارد ضربه های جبران ناپذیزی را برای هریک از انان به ارمغان اورده است.
معضلات سبک زندگی امروزی
یکی دیگر از معضلات سبک زندگی امروز کمتر شدن روابط با خویشاوندان و همان صله رحم، دوری از دورهمیها و اجتماعات اینچنینی است، در این حالات معمولا افراد دچار بحرانهایی برای ایجاد ارتباط و معاشرت خواهند شد، شاید در نگاه اول این یک معضل خیلی بزرگ نخواهد بود اما وقتی فرد وارد یک زندگی جدید در ازواج خواهد شد این مشکل خود را بولد تر خواهد کرد، او نمیتواند احساسات خود را کنترل کند، نمیتواند در شرایط بحرانی از پس مشکلات براید، چرا که تجربه کافی را ندارد، این خود مشکلات بیشتری را به وجود خواهد آورد که امروز در اطرافمان نمونههای مختلفی را به عینه میبینیم.
راه حلی بنام ازدواج در سبک زندگی ماشینی
ازدواج از دیرباز رسم و سنت پسندیدهای در زندگی ایرانیا و دیگر تمدنهای اصیل بوده است، ازدواج میتواند بر بسیاری از مشکلات روحی، عاطفی و اجتماعی و فرهنگی فایق بیاید و فرد را به آرامش نسبی برساند، اما ازدواج در زندگی ماشینی کمتر مورد توجه قرار میگیرد، افزایش سند ازدواج و یا انتخاب تجرد به دلایلی چون مشکلات اقتصادی و اجتماعی مختلف یکی دیگر از بزرگترین مشکلات سبک زندگی ماشینی امروری است.
تربیت و آموزش کودکان در سبک زندگی ماشینی
یکی دیگر از مشکلات بزرگ زندگی امروزی عدم توجه کافی به تربیت و آموزش کودکان توسط والدین است، با گسترش نهادهای آموزشی و کلاسهای اموزشی خانواده با خیال انکه میتواند عدم توجه را با سپردن آموزش فرزند به بیرون از خانواده بسپارد، از مسئولیتهای واجب خود سر باز میزند، به تجربه دیده شده است که هیچ چیز نمیتواند جای آموزش توسط والدین را بگیرد.
بسیاری از ناگفتههای زندگی هستند که در هیچ مدرسه و کلاسی آموزش داده نمیشوند، احساسات و عواطف را هیچ معلم و استادی نمیتواند به مانند پدر یا مادر آموزش دهد، فرزند در کنار والدین خود احساس امنیتی دارد که قابل آموزش نیست و این احساس خود بسیاری از مشکلات درونی انسان را میتواند حل کند.
فرزندآوری در زندگی ماشینی
علاقه نشدن به تولید مثل و فرزند یکی از پر اهمیتترین مشکلات دیگر سبک زندگی این روزها است، زن و شوهر به دلایلی که در بالا تعدادی از آنها ذکر شد از فرزند آوردی فرار میکنند و زیر بار مسئولیت آن نمیروند، مشخصاً آرمان گرایی و کمال خواهی یکی از دلایل فرار از فرزندآوردی است، زن و شوهر با هدف اینکه باید بتوانند فرزند را از همه ابعاد اقتصادی و فرهنگی بی نیاز کنند معمولا یا تک فرزندی را بر میگزینند و اگر حتی نتوانند شرایط را فراهم کنند از آن تک فرزند هم چشم پوشی میکنند، با مقایسه این تفکر با تفکر زندگی سنتی در فرزندآوری بسیاری از مسائل را درک خواهیم کرد؛ خانواده به عنوان هسته و مهمترین اجتماع در هر کشوری نیاز به نسلهای آینده دارد که این اتفاق با ترس از فرزنداوری آینده هرکشور را با مخاطره روبه رو خواهد کرد.
در پایان باید گفت که ارج نهادن به بنیان خانواده یک جامعه پیشرفته را از انظار گوناگون چون اقتصادی، فرهنگی و علمی و … را به دنبال خواهد داشت و نادیده گرفتن ارزش خانواده نیز نتیجه عکس را خواهد داشت، چه بسیار افراد قابل احترامی در کشورمان بودند که با توجه خانواده به مدارج عالی رسیدند، از همین رو نیاز به بازنگری برای سبک زندگی امروزی با توجه به ابعاد دینی و فرهنگی اصیل ایرانی اسلامی در کشور بسیار شدید احساس میشود، کارشناسان و صاحبان امر باید بتوانند با ارائه راهکارها و برنامه های مدون برای عملی شدن و با انعطاف دادن به سبک زندگی امروزی ارزشهای فرهنگی را نیز حفظ کنند.
وضعیت چنان بد شده که آینده ای توش نمیبینیم چه برسه به زندگی ..