افراد موفق و شاد

10 عادت مشترکی که افراد موفق و شاد را در زندگی از دیگران متفاوت می‌کند

شادی و موفقیت رابطه مستقیمی با یکدیگر دارند. اما آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده‌اید که افراد موفق و شاد چه مشخصه‌های اخلاقی‌ای دارند؟

خصوصیات افراد موفق و شاد

در ادامه این مطلب با هم 10 خصوصیات اخلاقی مشترک افراد موفق و شاد را مرور خواهیم کرد.

1. آنها پرشور و با عشق‌اند

افراد موفق و شاد تنها به دنبال خواسته‌ها و علایق خود نمی‌روند، آنها آنچه را که می‌خواهند انجام دهند با تمام عشق و انگیزه‌ای که دارند دنبال می‌کنند و خودشان را به طور کامل وقف آن کار می‌کنند.

2. آنها خلاف جهت آب شنا می‌کنند

شنا کردن در خلاف جهت آب

دلیلی وجود دارد که افراد موفق و شاد کمی از دیگران متفاوت‌اند. آنها صرف نظر از هزینه‌ای که در پی خواهد داشت، علایق خود را دنبال می‌کنند. شنا کردن در خلاف جهت آب و عمل کردن برخلاف نورم‌های جامعه، ریسکی است که هر شخصی با آن کنار نمی‌آید و جرأت انجام آن را ندارد.

3. آنها کار شروع شده را تمام می‌کنند

داشتن یک ایده عالی عملاً هیچ معنایی ندارد، اگر شما نتوانید آن را به سرانجام برسانید. بیشتر افراد موفق و شاد ایده‌های خود را عملی کرده و آن را به نتیجه می‌رسانند. آنها می‌دانند که چشم‌انداز تا زمانیکه عملی نشود، تنها یک تفکر بی معنی است.

4. آنها انعطاف پذیر‌ند

برای موفقیت و خوشحالی در درازمدت باید یاد بگیرید که شما اشتباه خواهید کردید و گاهی رفتار احمقانه خواهید داشت و از اول شروع خواهید کرد. تحقیقات نشان داده است که بیشتر افراد موفق دو خصوصیت مشترک دارند؛ آنها در تصور شکست فاجعه‌اند و علاقه‌ای به شنیدن نظرات دیگران در مورد خود ندارند. به عبارت دیگر این افراد انرژی خود را صرف انجام کارهای بیهوده و منفی نمی‌کنند.

5. سلامت آنها در اولویت است

ارتباط مستقیمی بین سلامتی، شادی و موفقیت وجود دارد. داشتن تغذیه سالم و خواب کافی در مبارزه با استرس، بهبود تمرکز و تغییر مود شما نقش خواهد داشت. البته از نقش ورزش و تأثیری که آن در سطح انرژی و اعتمادبه نفس نمی‌توان غافل شد.

6. آنها در مشکلاتشان زندگی نمی‌کنند

افراد موفق و شاد با رفع مشکلات خود، احساسات و استرس منفی را از خود دور می‌کند. چرا که اگر حل این مسائل طول بکشد، مانع عملکرد شما ی‌شود. علاوه‌براین با تمرکز بر روی مشکلات و تلاش برای رفع آنها به شما حس بهتری نسبت به خودتان می‌دهد.

7. آنها از موفقیت دیگران خوشحال می‌شوند

افراد نامطمئن دائماً در حال مطرح کردن مشکلات هستند و سعی از تصاحب موفقیت‌های دیگران دارند. اما از سوی دیگر افراد مطمئن به دلیل اینکه از خود اطمینان دارند، در برابر موفقیت‌های اطرافیان خود وحشت‌زده نمی‌شوند، بلکه با یک رفتار کاملاً عادی و دوستانه در شادی آنها سهیم می‌شوند.

بیشتر بخوانید: چطور عادت نادرست حسادت به موفقیت دیگران را از خود دور کنیم؟

8. آنها طرز فکر متفاوتی دارند

طرز فکر متفاوت

افراد موفق و شاد با رفتن راهی که مردم عادی رفته‌اند به موفقیت نرسیده‌اند. این افراد از منطقه امن خود خارج شده‌اند و تمام انرژی و اعتقادات خود را برای رسیدن به موفقیت به چالش کشیده‌اند. ایده‌های جدید و متفاوت زمینه‌ساز شادی و موفقیت برای آنها بوده است.

9. آنها ذهنی باز دارند

این افراد انرژی خود را صرف مخالفت با نظرات دیگران نمی‌کنند، در مقابل به هر چشم‌اندازی به دید یک فرصت برای رشد نگاه می‌کنند. البته این توانایی یک شبه بدست نیامده و باید برای داشت ذهنی باز تمرین کرد.

10. آنها اجازه نمی‌دهند کسی شادی‌شان را محدود کند

زمانیکه حس رضایت و لذت شما از زندگی به سمت مقایسه آن با زندگی دیگران می‌رود؛ نابود می‌شود و شما دیگر آن احساس شادی را نخواهید داشت. افراد شاد و موفق احساس خوبی در رابطه با کارهایی که انجام داده‌اند دارند و به کسی اجازه نمی‌دهند تا این حس را از آنها بگیرد. در حالیکه غیرممکن است که نسبت به نظرات دیگران در مورد خودمان بی‌توجه باشیم، اما مجبور نیستیم که دائما آنها را با خود مقایسه کنیم و با این کار شادی حاصل از موفقیت‌های خودمان را از بین ببریم.

صرف نظر از اینکه مردم در مورد شما چه فکری می‌کنند، یک چیز واضح است: شما هرگز به خوبی یا بدی‌ای که آنها می‌گویند، نیستید.

امتیاز: 4.5 از 5 (11 رای)
کمی صبر کنید...

۱۱ دیدگاه

  1. Avatar فریبا یوسفی گفت:

    من کتاب چالش رهبری رو از اپلیکیشن خوانا خریدم که محتوای آن درمورد ویژگی‌های یک رهبر لایق و موفق هستش و به همه توصیه میکنم این کتاب رو

  2. Avatar خودش گفت:

    خیلی عالی. ممنونم واقعا. برخی موارد دیگه به نظرم:
    به اندازه مورد نیاز بیخیالن! سخته ولی شدنیه!
    میدونن همه مشکلات، واقعا مشکل نیستن!
    میدونن قرار نیست همه ی مشکلاتو حل کنن!
    صبر و سکوت رو هم بلدن!
    با اینکه اهداف بزرگی دارن، ولی توهم زده نیستن و مهم تر اینکه ایده آل گرا هم نیستن.
    و خودشون خوب می شناسن و با قوت و نقص خودشون به خوبی کنار میان!

  3. Avatar unknow گفت:

    @محمد

    سلام

    درسته که مورد دوم رو با کنایه گفتم که دلیلشو خودت می دونی ولی مورد اولُ کلی گفتم حقیقتی که خیلی ها نمیبینن و دقت کن که راجب قرآن خرف زدم و از خودم در نیوردم درواقع قرآن این چنین گفته
    عشقُ علاقهُ محبتُ و مشابه اینا همش کشکه یعنی تو باید بخوای تا وجود داشته باشن و اگر نخوای وجود ندارن این چیزی مع واضح بارها توی قرآن رسونده شده توی آیات مختلف ولی منتها حقیقت اونی هست که تو چه بخوای و چه نخوای این چیزیِ که هست درواقع اینی که گفتم تعریفش هست و حقیقت همینه و در قرآن خیلی خیلی خیلی ناچیز راجب حقاق گفته شده چون اگر قرار بود تمام حقایق در قرآن گفته بشن هرکی 1 صفحه از قرآنُ می خوند حالش بهم می خورد و از خدا متنفر میشد و چیزی که از قرآن به ما می رسه وهمُ خیال است و نه حقیقت
    برای معنی وهمُ خیال هم سرچ کنی قوه واهمه و قوه خیال میاد
    اینا توسط خودمونم قابل تعریف هستن یعنی اگر بخوایم بدست میاریم و اگر نخوایم بدست نمیاریم پس حقیقت به حساب نمیان

    یه مورد حقیقتُ میگم که منفعت هست که حتی شامل خدا هم میشه منتها برای هرچیزی که وجود داره براساس نیازش یا جسمانی نیست
    منفعت چیزی هست که چه بخوای چه نخوای هست و منفعت چیزی کثیف هست ولی درواقع اینجور چیزا فایل تعریف نیستن و حقیقت اصلی بحساب میان و الا خیلی چیزا هستن که بهشون میگیم حقیقت ولی خودمون باعثش شدیم
    خوده قرآن که کلام خدا هست مارو از حقیقت اصلی دور می کنه و میگه وهمُ خیالی که بهتون گفتم گوش کنید و دنبال کنید تا به بهترین هایی که واستون برنامه ریزی کردم و همینطور خواستار داشتن یا رسیدن بهشون هم درونتون توی عمق وجودتون یا هستتون برنامه ریزی کردم برسید

    از این جمله های انگیزشی زیاد خوندن و شنیدم و هرکی هم دیدم از اینجور جملات گوش میده یا می خواد بگه در جواب بهش گفتم دنیا براساس این مزخرفاتی که خودمون برای خودمون تعریف کردیم نمی چرخه اگر اینطور بود همه پروفسور دانشمند فیلسوف مخترع و یا حتی امام یا حضرت محمد درواقع معصوم و عالی مقام هم در این دنیا و هم در اون دنیا میشدن
    اینجا درستش اینه که یاد کنیم از حرفای دکتر جان دیگن در قسمت 9 فصل 5 سریال the flash
    و اون زنه که نشسته برای شنیدن جملات انگیزشی که برای یخورده احساس خوبی بهش دست بیاد یا درواقع نیازش روحی یا عاطفی یا دلیش برطرف بشه که منظورم اینه هر انسان نیاز داره با یکی دردُ دل کنه اما وقتی چیزی که انتظارشو داره نمی شنوه و چیزی از حرفای دکتر نمی فهمه بهش میگه داری مزخرف میگی و محلُ ترک می کنه و بقیه هم همراهیش می کنن
    دکتر جان دیگن وقتی کتابُ دریافت می کنه میگه چرا من در جواب می شنوه تو بصیرت داری
    بصیرت هم یکی از همون حقایق اصلی هست ولی متسفانه توی ایران تحریف شده جای تعجبی هم نداره
    بصیرت هم کثیف است چون کسی که بصیرت داشته باشه هیچ وقت واقعا خوش حال نمی شود کسی که واقعا بصیرت داره نه دنیا دوست است یعنی خودشو جر بده واسه بدست اوردن مال دنیا و نه بهشت دوست یعنی دنیای اخرتی و وهیچ وقت از هیچیز شگفت زده نمی شود
    و نه در دلش محبتی باقی میماند و نه راست است و نه چپ اما به راست حرکت می کند
    هرچیزی که همونطور که هست دیدن میبینیم که چقدر کثیف و مزخرف هست ولی هرچیزی که هستُ اونجوری که دوست داریم ببینیم چقدر زیباست
    که مورد اول حقیقت و دوم وهمُ خیال یا تخیل

    اگه یکم طولانی شد دلیلش اینه یکم با معنی گفتم

    • Avatar Me گفت:

      در این که برخی ادعاهای این مقاله جای بحث دارد و لزوما در همه جا صادق نیست، شکی نیست. این مقاله را هم مانند تمام مقاله های دیگر نباید به عنوان وحی مُنزل در نظر گرفت، درست مثل نوشته ی شمای ناشناس!

      متأسفانه شما معنی برخی واژه هایی که استفاده کردی را نمی دانی؛ حتی در تمییز واقعیت و حقیقت اشتباه می کنی و در حالی که می خواهی از واقعیت صحبت کنی، به نادرستی واژه ی حقیقت را به کار می بری.

      “یه مورد حقیقتُ میگم که منفعت هست که حتی شامل خدا هم میشه منتها برای هرچیزی که وجود داره براساس نیازش یا جسمانی نیست”
      دلیل این ادعای باطلت را می توان در گفته ی زنوفانس، فیلسوف یونانی (قرن ششم قبل از میلاد) یافت که گفته است “اگر گاوها و شیرها و اسب ها دست داشتند و نقاشی می توانستند کرد، اسب ها خدایانِ خود را به صورت اسب نقاشی می کردند، گاوها به صورت گاو و شیرها به صورت شیر.”
      علت اساسی این اشتباه در اینجاست که خدا را نمی توان تصور کرد، بلکه تنها می توان اندیشید. خدا تعیّن ناپذیر و غیر قابل تصور است. خدا را فقط می توان اندیشید، هر گونه محدود ساختن ها و تعیّنات و تصورات، آگاهی درباره ی خدا را آشفته می سازد. از این رو تصور کردن خدا همچون شخصیتی، محدود ساختن اوست. تصور کردن خدا به صورت «شخص» تصوری است که خدا را پایین می آورد و به ما شبیه می کند.

      این که بسیاری آدمها (نه انسان ها) بر اساس سود و زیان خود تصمیم گیری و رفتار می کنند، واقعیت است. همانطور که بسیاری افراد، کارهای به دور از اخلاق و گناه انجام می دهند. این ها واقعیت اند یعنی امور و رخدادهایی که در جهان واقع اتفاق افتاده اند و می افتند اما حقیقت نیستند. این چنین امور و کارها هر چه قدر هم واقعی و رایج، حقیقت نیستند.
      آخرت و بهشت و جهنم حقیقت اند (حتی اگر با چشم سر نتوان دیدشان) اما آنها هم هدف غایی نیستند. در اینجا می توان به سخن حکیم عطار نیشابوری توجه کرد که می گوید “الهی! چه بودی که بهشت و جهنم نبودی تا پدید آمدی که خداپرست کیست.”
      بسیاری اشارات قرآن به بهشت و جهنم را می توان با توجه به این گفته که “چون که با کودک سر و کارت فِتاد———پس زبانِ کودکی باید گشاد” در نظر گرفت.

      شوربختانه حرف های شما، حرف های کودکی را می ماند که تمام امور (چه سطحی و چه عمیق) را با تجربه های اندکی که در بازی های کودکانه اش به دست آورده، تفسیر می کند.

      “خُم‌ها همه در جوش و خروشند ز مستی—————وان می که در آن جاست حقیقت نه مجاز است” (“حقیقت نه، مجاز است” یا “حقیقت، نه مجاز است”!)

      • Avatar unknow گفت:

        سلام

        مگه من خدارو جوری که خواستم تحریف کردم برای خودم که مثال اسبُ گاوُ زدی
        قرآن زیبا نوشته شده چون مارو به وهمُ خیال می کشونه که حجم عظیمیش بعنوان پاداش بعد از عذاب و تلاش گفته شده

        می خوای بدونی منعت خدا چیه
        ما نمی تونیم بگیم خدا نیاز داره اما می تونیم بگیم لازم داره
        من و شما و هرچیزی که میبینی جزوی از ساختاری هستیم که به خواست خدا بوجود اومدیم چیزی که هست که لازم داره اما نیاز نداره، حالا شما به من بگو آیا اگر هرچیزی که ساخته شده توسط خدا اگر خواست خدا نیست پس تو چطوری هستی یا من چطوری هستم یا طبیعت چطوری هست که قطعا اگر خواسته خدا نبوده باشیم و باشیم مثله این میمونه که هر کدوممون یک خدا هستیم و اون خدایی که توانش یا قدرتش از بقیه خداها بیشتر هست همه ی خداهارو به تسلیم خودش در اورده و کاری کرده بقیه خداها چه بخوان چه نخوان تو زمینش بازی کنن که این یعنی ظلم یعنی فساد یعنی بی عدالتی که قطعا چنین چیزی با عقل جور در نمیاد طبق کلام خدا یعنی قرآن

        منفعتش اینه که همین که ما جزوی از ساختاری هستیم که خدا خواسته این یعنی منفعت و قطعا نمی ذاره هیچ کس از این ساختار خارج بشه چون میشه خدایی دیگر و کسی هم نمی تونه خارج بشه هرچقدرم تلاش کنه
        حتی اگر خدا اداره تمام امور رو بهش بده و حتی قدرت خلق کردن هم بهش بده و بهش بگه دیگه تو بجای من کار کن ولی بازهم جزو همون ساختاری هست که خدا خواسته و تو یک چشم بهم زدن همشو می تونه بگیره چون چیزی حز یک واسط نبوده

        کسایی که گناه می کنن یعنی کافران خودشون جزوی از ساختاری هستند که خدا خواسته حتی چنین چیزی در قرآن هم گفته شده و حتی خوده کافران هم توسط خدا هدایت شدن که اتفاقی که خدا خواسته بیوفته

        ما نمی تونید بگیم خدا بد است یا خوب توضیح پایین
        کافران فکر می کنن که دارن خلاف جهت خدا یا خواست خدا حرکت می کنند و فکر می کنن دارن با خدا دشمنی می کنند و از خدا دور میشند درحالی که دارن به خدا نزدیک میشن منتها به قسمت پست و کثیفی خدا نزدیک میشن و اونی که خوبه و در این امتحان چیزایی که از بیرون بهش انتقال داده شده و عمل کرده به سمت زیبایی و لذت و پاکی خدا حرکت می کنه که من گفتم قطعا چیزیُ که بخوایم هست نخوایم نیست حقیقت اصلی به حساب نمیاد
        رسیدن به چیزهای خوب با دنبال کردن وهمُ خیال بدست میاد و اونی که بد هست پستی و ظلم رو دنبال می کنه

        اتفاقا همه چیز پول هست و همه چیزُ میشه با پول خرید حتی امامت و از اهل بیت بودن رو شما با پول می تونی جهنم رو بخری و یا می تونی بهشتُ بخری بستگی به نوع استفادت داره
        اینجا خوبه یادکنیم از داستان مرد ثروتمندی که در قرآن داستانش نوشته شده که داشت به مقام اهل بیت می رسید ولی بخاطر فرزندش سقوط سختی کرد از جایگاهی که در اون دنیا در بهشت براش آماده شده بود
        شما اگه پول نداشته باشی کسی برات تره هم خورد نمی کنه حتی خدا، شما اگر کشور دیگه بری باید واحد پولیتُ به واحد پولی اون کشور تغییر بدی و در مورد اون دنیا هم همینطور هست و پول اون دنیا ثواب هست
        شما با پولت می تونی پارتی بازی کنی و یک کسی که قراره بره جهنم و حقشم هست بخاطر گناهانی که کرده بره جهنم رو با پولت ببری به بهشت
        می تونی وام هم بدی با سود 30 درصد 🙂 شوخی
        خلاصه پول یعنی موفقیت یعنی همه چی

        اینُ بدون که هیچ کس خودش اونجوری نیست با مثال هیچ کس خودش خوب نیست یا هیچ کس خودش بد نیست و دنیا براساس این جملات انگیزشی مزخرفی که خودمون برای خودمون ساختیم و واقعیت یا حقیقت fake یا تحریف شده توسط خودمون نمی چرخه
        و همینطور حقیقتی که توسط خدا برامون تعریف شده مثله نیاز به آب یا نیاز به غذا و خیلی چیزهای دیگه اینا حقیقت به حساب میان اما نه حقیقت اصلی هر کلمه می تونه حالت ها یا درواقع معانی مختلفی داشته باشه

        هرچیزیرو به همون شکلی که هست ببینیم مزخرف هست
        ولی ما به این شکل دوست داریم ببینیم
        یکی که قیافه زشتی داره اما دست آوردهای یا بهتره بگم در توانایی کارنامه درخشانی داره زیبا میبینیم و هربار که میبینیمش اصلا توجهی به قیافه زشتش نمی کنیم و اونی که چهره و ظاهر زیبایی داره اما توانایی صفر و کودن و از پس خیلی از کارها بر نمیاد و یک بی ارضه تمام عیار هست رو زشت میبینیم و اون کسی که هم چهره و ظاهر زیبایی داره هم توانایی های زیادی داره و یک دانشمند بزرگ هم هستُ حتی کلمه خدا هم قبل از اسمش بکار میبریم

        اما کسی که با بصیرت هست هرچیزی رو همونطور که هست میبیند اما به هیچ چیز توجه نمی کند که این توجه به معنای بی توجهی نیست درواقع به معنای اینِکه که باصطلاح سرودست نمیشکند هست یا با اصطلاحی دیگر فرقی به حالش نمی کند در رفتار و گفتار با اون شخص و رنگینکمان رفتار نمی کند
        که اکثر انسان ها اینجوری نیستن و کورن یا بی بصیرت هستند و این از روی خوب یا بد بودن اون انسان نیست
        چون بصیرت داشتن یکی از حقایق اصلی هست چون این قابلیت رو یا داری یا نداری چه بخوای چه نخوای و چیزیِ که خدا یا میده یا نمیده اما بوجود نیورده اون چیزی که میده ابزارش هست

        • Avatar Me گفت:

          تحیر برانگیزه که چه طور شما در نوشته ات سه ویژگی مطلق خدا در ادیان الهی یعنی دانای مطلق، توانای (قادر) مطلق و نیکی (خیر) مطلق را زیر سوال برده ای. نه فقط آن بلکه اراده ی آزاد و خیلی اصول پزیرفته شده ی دیگر را هم منکر شده ای.

          “شما با پولت می تونی پارتی بازی کنی و یک کسی که قراره بره جهنم و حقشم هست بخاطر گناهانی که کرده بره جهنم رو با پولت ببری به بهشت”
          در عجبم که این ادعا چه طور با متن صریح قرآن که می فرماید “هرکس ذره ای کار نیک انجام دهد، جزای آن را خواهد دید و هرکس ذره ای کار بد انجام دهد، سزایش را خواهد دید” قابل جمع است؟!

          “اتفاقا همه چیز پول هست و همه چیزُ میشه با پول خرید حتی امامت و از اهل بیت بودن رو شما با پول می تونی جهنم رو بخری و یا می تونی بهشتُ بخری بستگی به نوع استفادت داره”
          “شما اگه پول نداشته باشی کسی برات تره هم خورد نمی کنه حتی خدا”
          پس بنابراین ادعاهای نادرست (که از شدت غلط بودن، خنده دارند) ثروتمندان به بهشت یا جهنم می روند و تمام افراد غیر متمول به دوزخ رهسپار می شوند. وا حیرتا!
          کل پند و اندرزها و داستان ها و حکایت های اخلاقی قرآن رو هم بردی زیر سوال. اصلا اسلام و قرآن و دین به کنار. در کدام مکتب اخلاقی (از بودایی گرفته تا تائوئیسم و کنفوسیسم) بالاترین ارزش را برای پول قائلند؟؟؟!!!
          به نظر میرسه شما چنان در چنبره ی یکی از ملزومات این عصر و زمان (پول) قرار گرفته ای که تمام هستی خودت و تمام موجودات را در آن اسیر می بینی.

          “چون بصیرت داشتن یکی از حقایق اصلی هست چون این قابلیت رو یا داری یا نداری چه بخوای چه نخوای و چیزیِ که خدا یا میده یا نمیده”
          این هم یک باور غلط دیگر که متأسفانه در ذهنت جای گرفته است.

          آن طور که پیداست شما جهان بینی پریشان و بعضا خود-متناقضی داری که بسیاری از اصول اخلاقی را منکر است و از منطق گریزان. جهان بینی ای که بالاترین ارزش در آن متعلق به پدیده ای کم ارزش یعنی پول است.
          دوای این پریشانی در مطالعه نهفته است. باید بسیار بخوانی و یاد بگیری از منطق گرفته تا فلسفه ی اخلاق و .. تا این پرده های ضخیم کج فهمی و باورهای غلط از مقابل ذهن و اندیشه ات کنار رود و بتوانی حقایق را بهتر درک کنی.

          حال عالم سر بسر پرسیدم از فرزانه ای———-گفت یا خاکیست یا بادیست یا افسانه ای
          گفتمش آنکس که او اندر طلب پویان بود———-گفت یا کوریست یا کریست یا دیوانه ای
          گفتمش احوال عمرما چه باشد عمر چیست؟———-گفت یا برقیست یا شمعیست یا پروانه ای

          • Avatar unknow گفت:

            سلام

            خدا دانای مطلق و توانای(قادر) هست اما اینکه نیکی یا همون خیر باشه به هیچ عنوان نیست
            این چیزی که شما میگی یا در تمام ادیان الهی چیزی هست که خودتون دوست داشتید که اینجور راجب خدا فکر کنید که یعنی خدا نیکی (خیر) مطلق هست
            من به هیچ عنوان دانایی و توانایی خدارو زیر سوال نبردم
            اینکه خدا برایت نیکی باشد یا شر این چیزی هست که خودت انتخاب می کنی
            اما اگر به عمق قضیه توجه کنیم باتوجه به اینکه خیلی از سوالای مهم هستند که خدا جوابی براشون نداده می تونیم بگیم خدا خیر نیست
            بنده ی خدا اون عدالتی که ازش حرف میزنیم برای هر گونه از خلقت جدا هست یعنی مربوط به همون گونه با نادیده گرفتن گونه های دیگر هست
            اگر قرار باشه خودتو با گونه های دیگر مخصوصا موجودات بهشتی مثال بزنی که نا عادل بودن خدا موج میزنه یا حتی اگر بخوای خودتون با جن مقایسه بکنی دیگه چه برسه به موجودات بهشتی
            تو حتی نمی تونی به بعضی از موجودات نزدیک بشی که لمسشون که در بالاترین مقام توی بهشت قرار دارن و جایگاهشون ثابت هست نه بالاتر میرن نه پایین میرن و درست همونجاهم بوجود اومدن نمیرسی مگر اینکه مقامت در حد اهل بیت باشه که بتونی از این موجودات استفاده کنی و لذت ببری و این موجودات نمی دونن درد چیه نمی دونن پستی ظلم و فساد یا کثیفی چی هست و کاملا پاک پاک هستند و دستشون به هیچ چیز آلوده ای نخورده و هیچقوت صحنه زشت یا آلوده ای ازشون هیچوقت ثبت نشده که بخواد بخشیده بشه یا پاک بشه نه اینکه بهشون پاک گفته بشه مثله انسان
            ولی هیچ وقت اونا نمی تونن از ما استفاده کنن و لذت ببرن یعنی ما بشیم یارشون یا دوستشون یا خدمت کارشون و غیره حتی اگر پایینترین مقام توی بهشتُ بدست بیاریم ولی ما می تونیم از اونا استفاده کنیم در صورتی که بهشون برسیم
            این تحلیل من براساس آیات قرآن هست که یه سری چیزهارو براساس داده ها اضافه کردم و حتی توی بعضی از آیات قرآن اینچنین گفته شده
            قطعا اگر اون چیزی که از بیرون توسط خدا به بنده انتقال شده و بهش عمل بشه خدا برایش نیکی و خیر خواهد بود و بلعکس اگر به نوشته هایی که در درونش قراره داده یا کدنویسی شده گوش دهد قطعا خدا برایش خیر نخواهد بود

            منطق گریزان عجب، لابد از نظر تو منطق اینه که خدا چون خدا هست پس خیر مطلق هست یا اینکه بهشت خیر است و جهنم هم خیر است
            سوال اگر جهنم خیر است چرا مانند بهشت پرنشد و اینجوری شد که موجوداتی خودشان جهنمُ انتخاب کنند؟
            آیا خدا اگر همینطوری موجوداتی خلق می کرد که عذاب ببینند ایا قابل پذیرش هست همچین چیزی نکنه بازم می خوای بگی این داستان مزخرف رو من از خودم درا وردم

            قبول کن همه چیز پوله
            شما پولت در اون دنیا می تونی بقیرو از جهنم نجات بدی اما در صورتی که خدا اجازشو هم بده که قطعا برای خیلی ها اجازشو میدهو اینکه من اصلا نگفتم که شما با پولت می تونی از خدا بخوای یکیو وارد جهنم کنی
            همین که من نوشتم پول همه چیز هست و شما در جواب نوشتی پس ثروتمندان به بهشت می رسوند این نشون میده سواد پایینی در این زمینه ها داری یا اینکه دقت نخوندی
            من هیچوقت نگفتم هرکی ثروتمند هست وارد بهشت میشه من اینطور گفتم که بستگی به استفاده طرف داره که می تونی با پولت بهشتُ بخری یا جهنم رو
            اگر پول داشته باشی می تونی جوری جهنمُ بخری که جایگاهت در جهنم از ابلیس هم در کنه و پایینتر بری یا اینکه می تونی جوری بهشتُ بخری که مقامت به اهل بیت برسه
            که این بستگی به نوع استفاده طرف از ثروتش دارد
            اول از هرچیزی پولی که بدست میاد نباید ظالمانه و حرام باشد که بهترین نوع پول در اوردن تجارت هست که بگیر نگیر داره که اگر نگیره پول زیادی از دست میدی یا اگر بگیره می تونی با پولت ماشین باصطلاح پولسازی بسازی و ملیارد بشی و پاروپا هم بذاری و هیچ کاری انجام ندی برای پول در اوردن ولی بازم هروز به ثروتت اضافه بشه و بلفرض روزی 30 ملیون هم خرج کنی 10 ملیون برای خودت و خانوادت و 20 ملیون کمک به خلق در راه رضای خدا بازم از ثروتت چیزی که کم نمیشه هیچ اضافه هم میشه و میتونی دائمل استراحت و تفریح باشی
            اینجوری وقتی میری اون دنیا دعای خیر ملیون نفر همراهت هست که هر کدوم از صدها روز روزه گرفتن در ماه رمضان بیشتر هست
            بعد اون کسی که فقیر و برای یخورده پول جون می کنه هرچقدرم عبادت کنه مقامش در بهشت حتی نزدیکتم نمی تونه بشه

            شما خودت بخشندگی خدارو زیرسوال بردی که خدا در بیشتر آیاتش از بخشندگی و محبتش سخن گفته
            اگر قرار باشه هرکسی کوچیکترین گناهی کرده باشه سزایش را ببیند این وسط بخشندگی یعنی کشک

  4. Avatar unknow گفت:

    7. آنها از موفقیت دیگران خوشحال می‌شوند

    چرا جک میگین آخه
    ثروت یعنی موفقیت یا به عبارت دیگه پول زیاد یعنی موفقیت
    اکثر مدیرای شرکت های موفق که ثروتی ملیارد دلاری دارن علیه هم تبلیع می کنن که یکی یکی دیگرو پایین بکشه که خودش بالا بمونه
    اونوقت شما نوشتین از موفقیت دیگران خوشحال می شوند
    توی این دنیا هیچ وقت هیچ کس از موفقیت یکی دیگه خوشحال نمیشه جز پدرو مادر که از موفقیت فرزندشون خوشحال میشن چون براشون منفعت داره و افتخار کسب می کنن و عصای دست میشن در پیری
    توی این دنیا همه از روی همدیگه رد میشن تا به موفقیت برسن یا به خواستشون برسن
    حتی توی دین اسلام هم درست که گفته در بدست اوردن مال دنیا از روی همدیگه رد نشید و همدیگرو تحقیر نکنید کوچک نکنید یا پایین نکشید ولی در بدست اوردن مال اصلی که همیشگی هست یعنی بدست اوردن بهشت بزرگتر از روی همدیگه رد بشید که فراوان چنین چیزهایی در قرآن دیده میشه برای نمونه میگم که در روز قیامت و موقع حساب رسی پدرو مادر فرزندشونو نمیشناسن یعنی حتی اگر فرزندشونو پیدا کنن و بشناسن با این حال مثله غریبه باهاش رفتار می کنن و اگر فرزندشون کمک ناچیز هم لازم داشته باشه در جواب بهش میگن تو به من چه ربطی داره چرا باید از ثوابم بهت بدم چیزی که گیرم نمیاد در ازاش که بخوام از پولم یعنی ثواب بهت بدم که خودتو نجات بدی

    2. آنها خلاف جهت آب شنا می‌کنند
    همیشه هم خلاف جهت آب شنا کردن درست نیست
    وقتی آبی به سمت آلودگی حرکت نمی کنه چرا باید خلاف جهتش حرکت کرد
    حکومتی که خوبه چرا باید از بین بره چرا نباید بدخواهان و فرصت طلبان از بین برن حالا هرچقدرم که تعدادشون زیاد باشه و نیروی از همه چیز بی خبر جمع کرده باشن
    دقیقا چیزی که توی بازی اسکایریم هست
    ulfric stormcloak کسیکه که خودشو با مردم نشون میده و خوب و فداکار و همینطور نیرو جمع کرد اونقدر که توان مقابله با امپراطوری داره ولی تمام هدفش از کارایی که انجام داده کشتن امپراطور و امپراطور شدن خودش بر اسکاریم هست و خودم همیشه امپراطوریُ انتخاب کردم اول بازی با اینکه ضعیف تر هست اما برای کسب قدرت نمی جنگه و قدرت های عجیب غریب نداره درحالی که ulfric یک dragonborn هست و توسط خیلی ها حمایت میشه #کنایه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

شکلک‌ها (اموجی‌ها) را می‌توانید با کیبرد گوشی یا کیبرد مجازی ویندوز قرار دهید.
تصاویر نویسندگان دیدگاه از Gravatar گرفته می‌شود.